پایان نامه ، تحقیق و مقاله | دیجی لود

ادامه مطلب

تعليم و تربيت کودکان و آموزش آن ها
zip
ژوئن 11, 2017

تعليم و تربيت کودکان و آموزش آن ها


مقالات علمی اموزشی دیجی لود با هدف بالا بردن دانش و سطح اگاهی کاربران گرامی میباشد . امید داریم که عزیزان از این مقالات نهایت استفاده را ببرند . در مقاله پیش رو به تعليم و تربيت کودکان و آموزش آن ها میپردازیم.

تعليم و تربيت کودکان و آموزش آن ها

در محيط پيش دبستاني ، بايد جنبه هاي مهارت اجتماعي ، آموزشهاي اجتماعي ،فاوت هاي احترام به خود ، سازش و مشارکت با ديگران ، عدم رقابت با ديگران و حس قدرداني نسبت به آنها را در کودک پرورش داد . در محيطهاي آموزشي ، سعي بر آن است که از طريق رقابت ، انگيزه تحصيلي را در کودکان ايجاد کنند تا آنها بتوانند ، با ديگران در زمينه درسي و غيره رقابت نمايند . در نتيجه ، رقابت به عنوان يکي از عوامل پيشرفت تحصيلي قلمداد مي شود .

 

تعليم و تربيت کودکان و آموزش آن ها:

گاهي اوقات در آموزش پيش دبستاني ، رقابت با ديگران در زمينه فعاليت هاي ورزشي و هنري مثمرثمر مي باشد .

نظريه جديدي که اخيراً در مورد رقابت ، در تعليم و تربيت عنوان شده ، چنين است:

امکان دارد رقابت مضر باشد ، زيرا در رقابت ، دسته اي از افراد برنده و دسته ديگر مغلوب و بازنده مي شوند .

 

  برخي از جنبه هاي منفي رقابت با ديگران عبارتند از :

1-ايجاد خودپنداره منفي در افراد بازنده .

2-ايجاد غرور و اضطراب در افراد برنده .

به منظور پرهيز از جنبه هاي منفي رقابت با ديگران ، مي توان رقابت با خود را جايگزين آن نمود .

رقابت با خود ، به معني مقايسه کودک با خود مي باشد . به عبارت ديگر، عملکرد فعلي کودک ملاک عمل است و ما بايد فعاليت کودک را با عملکرد گذشته اش مقايسه کنيم .

براي مثال ، ما بايد نقاشي هاي گذشته و حال کودک را مقايسه کرده و او را به خاطر نقاشي جديدش تحسين کنيم .

شخص در رقابت با خود ، هميشه احساس موفقيت مي کند . زيرا يکي از نيازهاي اساسي انسان ، نياز به توفيق و پيشرفت است ، همچنين به خودپنداره و عزت نفس شخص خدشه اي وارد نمي شود ، در روابط اجتماعي با گروه همسالان ، رقابت هاي شديد ، اضطراب ، استرس و حس حسادت ايجاد نمي شود و در واقع ، محيط اجتماعي سالم تري در دوره پيش دبستاني شکل مي گيرد .

به طور کلي ، تأثيرات منفي رقابت با خود ، بسيار کمتر از رقابت با ديگران است .

تعليم و تربيت کودکان و آموزش آن ها

سازش

در آموزشهاي پيش دبستاني ، بايد ضمن حفظ شخصيت يگانه و منحصر به فرد هر کودک ، چگونگي سازش با ديگران و پذيرش عقايد و افکار آنها نيز به او آموزش داده شود .

تأثير گروه همسالان بر افزايش مهارتهاي اجتماعي

کودکان تحت تأثير شديد گروه همسالان هستند و مي توان از گروه همسالان ، جهت تغيير رفتار کودکان بسيار استفاده نمود .

 کلياتي در مورد آموزش و پرورش دوره ابتدايي

در اين بحث ، کلياتي را در مورد آموزش و پرورش دوره ابتدايي توضيح مي دهيم . در اين بخش ، تعريف آموزش و پرورش دوره ابتدايي ، تاريخه ظهور و تکميل دوره ابتدايي، اهميت آموزش و پرورش دوره ابتدايي و در نهايت، لزوم سنجش آمادگي کودک براي دوره ابتدايي شرح داده مي شود.

  تعريف آموزش و پرورش دوره ابتدايي

در جوامع بدوي ، مجموعه ميراث فرهنگي بسيار اندک بوده و سطح دانش و مهارت ها آن چنان وسيع نبود ، در نتيجه نيازي به نظام آموزشي منسجم با سبک برنامه خاص احساس نمي شد . آموزش ، بيشتر از طريق خانواده ها انجام مي شد و جنبه غير رسمي داشت .

با گذشت زمان در کشورهاي مختلف ، نظام هاي آموزشي رسمي با ساختار بسيار منظم و برنامه ريزي شده ، شکل گرفت .

در ايران با وجود تاريخ و تمدن کهن ، سيستم آموزشي در طول تاريخ دچار تحول گرديده و تحولات بسيار وسيعي در مقاطع مختلف رخ داده است؛ البته دوره ابتدايي با اين اسم ، در نظام آموزشي ايران وجود نداشت . قبل از تشکيل نظام آموزشي نوين ، در ايران بيشتر مکتب خانه و مدارس ديني وجود داشت ، افراد روحاني ، مکتب خانه را اداره مي کردند و دروس قرآن و ادبيات فارسي به کودکان آموخته مي شد .

بعد از انقلاب مشروطه در سال ١٢٩٠ هجري شمسي ، قانون معارف براي اولين بار تصويب شد ، در نتيجه آموزش ابتدايي را به عنوان اولين مرحله ساختار نظام آموزشي نوين ايران معرفي نمود و لزوم بسط و گسترش آموزش ابتدايي نوين در تاريخ ايران ، براي اولين بار مطرح شد .

در سال ١٣٢٢ طبق قانون تعليمات اجباري ، آموزش ابتدايي به عنوان يک دوره آموزش عمومي و تعليمات اجباري ، مطرح و همگاني شد .

طبق ماده دوم قانون تعليمات اجباري ، طول دوره آموزش ابتدايي ، شش سال تعيين شد ، ولي در سال ١٣٤٥ هجري شمسي ، مدت اين دوره به پنج سال تقليل پيدا کرد .

 

اهميت آموزش ابتدايي

آموزش ابتدايي ، به عنوان اولين مرحله آموزش همگاني مطرح است ؛ البته آموزش پيش دبستاني به علت کمبود امکانات ، همگاني نمي باشد . از آنجا که برخي از خانواده ها ، از امکانات کافي مادي و فرهنگي براي آموزش محروم مي باشند ، آموزش ابتدا مرحله در ساختار نظاميي موجب کاهش نابرابري هاي فرهنگي مي گردد .

آموزش ابتدايي ، کودکان را براي مقاطع بالاتر آماده مي کند و چنانچه از نظر کمي و کيفي در سطح بالاتري ارائه شود ، افت تحصيلي و ترک تحصيل در مقاطع بعدي ، کمتر مي شود .

اگر آموزش ابتدايي در سطح گسترده اي صورت بگيرد و اکثريت يا تمام کودکان واجب التعلم ايراني را تحت پوشش قرار بدهد ، مي تواند ، بي سوادي را در کشور ريشه کن کند

در سال ١٣١٣ نظام نوين آموزشي ايران گسترش پيدا کرد ، دانشسرا و تربيت معلم در ايران ، به نام ” دارالمعلمين ” و ” دارالمعلمات ” و سپس دانش سراي مقدماتي تأسيس شد.

تا سال ١٣٤٥ نظام آموزشي ايران داراي سيستم شش سال ابتدايي، سه سال دوره اول دبيرستان و سه سال دوره دوم دبيرستان بوده است. از سال ١٣٤٥ طول دوره ابتدايي از شش سال به پنج سال کاهش يافت. بدين ترتيب ، دانش آموزان براي ورود به سه سال دوره راهنمايي آماده مي شوند تا استعداد آنها دقيقاً شناسايي شده و بر مبناي استعدادهايشان ، در دوره متوسطه ، در رشته خاصي ادامه تحصيل بدهند. در حقيقت، نظام آموزشي ايران در سال ١٣٤٥ به صورت کلي تغيير کرد و از مهر ماه سال ١٣٥٠ دوره اول راهنمايي تحصيلي شروع شد .

بسياري از متخصصان تعليم و تربيت معتقدند که سن تقويمي نبايد تنها شرط ورود کودک به دوره ابتدايي باشد ، بلکه کودک بايد از طريق آمادگي، مورد ارزيابي قرار گيرد .

هدايت تحصيلي فقط به دوره راهنمايي تحصيلي محدود نمي شود، بلکه مي توان زمينه مشاهده منظم و علمي کودک را از دوره ابتدايي به وجود آورد و از اين طريق ، زمينه هاي استعداد و علائق کودک را شناسايي نمود. به نظر مربيان تعليم و تربيت ، مشاوره و راهنمايي تحصيلي در دوره ابتدايي، بايد به طور سيستماتيک صورت گيرد و مشاهده سيستماتيکي از کودکان، به منظور تشخيص استعدادهايشان مي باشد .

هدف عمده آموزش دوران ابتدايي ، پرورش استعدادها و قابليت هاي بالقوه کودکان مي باشد ؛ لذا اين آموزشها در تمام دنيا ، تحت عنوان آموزشهاي عمومي در نظر گرفته مي شوند .

 تفاوت آموزشهاي رسمي با آموزشهاي غير رسمي :

آموزشهاي رسمي ، آموزشهايي هستند که داراي ساختار ، هدف ، برنامه ريزي ، روشهاي تدريس و ضوابط پذيرش مي باشند و فرق آموزش غير رسمي با آموزش رسمي ، در اين است که آموزش رسمي در داخل نظام آموزش و پرورش رسمي کشور صورت مي پذيرد.

آموزش هاي غير رسمي، مانند آموزش فني و حرفه اي، آموزش بزرگسالان و آموزش ضمن خدمت، خارج از نظام آموزش رسمي مي باشند.

ضوابط پذيرش در آموزش رسمي ، بسيار محکم و غير قابل تغيير مي باشد، براي مثال تا فرد موفق به اخذ ديپلمات گرفته مي شود. و قابليت هاي بالقوه کودکان مي باشد لذا اين آموزشها درتمام تداتيکي از کو نشود ، نمي تو اند به دانشگاه راه يابد. ولي ضوابط پذيرش در آموزش غير رسمي ، بسيار انعطاف پذيرند .

در آموزش رسمي ، معلمان بايد داراي مدرک تحصيلي باشند ، يعني ضوابط خاص و از پيش تعيين شده اي براي معلمان اين دوره ها مشخص شده ، در حالي که در آموزش غير رسمي ، لزوماً معلمان داراي مدرک ثابت و مشخصي نيستند .

آموزشهاي رسمي ، بيشتر جنبه نظري دارند ، در حالي که آموزشهاي غير رسمي ، بيشتر کوتاه مدت و مهارت محورند . آموزش هاي غير رسمي، سعي دارند ، کار آموزي و مهارت هاي عملي را در افراد ايجاد نمايند .

تفاوت محيط پيش دبستاني و دبستان نيز ، به همين صورت است. محيط پيش دبستاني ، بايد شبيه به خانه باشد ، مربي کودک را در آغوش بگيرد و به او محبت بورزد ، اما در دبستان ، کلاسهايي با ساختار منظم وجود دارد، زيرا فعاليتهاي مدرسه بايد با نظم و انضباط انجام شوند .

 

اهداف آموزش و پرورش ابتدايي در راستای بهبود نظام اموزشی

اهداف آموزش و پرورش ابتدايي ، مبناي تعيين روشها ، محتوا، سازماندهي محتوا ، ارايه محتوا و ساير اجزاء تعليم و تربيت مي باشند.

1-مهمترين هدف در دوره ابتدايي، پرورش استعدادهاي کودکان مي باشد. منظور از استعداد، توانايي و قابليتهاي بالقوه دانش آموزان است. استعدادها دو دسته عمومي و خاص مي باشند . استعدادهاي عمومي، بايد در همه افراد جامعه شکوفا شوند وگرنه، افراد قادر به مشارکت در فعاليتهاي گروهي و اجتماعي نيستند . براي مثال ، در اين زمينه مي توان به پرورش قواي تفهيم در کودکان اشاره کرد. در دوره ابتدايي ، بايد بين افراد تفاهم و توافق عمومي ايجاد شود ؛ چون اين امر سبب تقويت وجوه تشابه افراد مي گردد. استعدادهاي خاص، استعدادهايي هستند که در همه افراد به يک اندازه وجود ندارند و افراد ، از نظر استعدادهاي خاص متفاوت هستند. برخي از افراد در يک استعداد خاص از بقيه بالاترند و عده اي در استعداد خاص ديگري، مانند استعداد رياضي، موسيقي ، نقاشي برتر هستند.

پرورش استعداهاي خاص ، در دوره دبيرستان صورت مي گيرد . هر چند که زمان بروز برخي از استعدادهاي خاص در اواخر سالهاي دبستان مي باشد، اما اکثر آن استعدادها از دوره راهنمايي به بعد شکوفا مي شوند و زمينه شکوفايي آنها در دوره دبيرستان فراهم مي شود . به عبارت ديگر دوره راهنمايي ، زمان تشخيص استعدادهاي خاص ، از طريق مشاهده منظم و پرسشنامه است ، ولي دوره متوسطه ، زمان پرورش استعدادهاي خاص مي باشد .

پرورش استعدادهاي خاص ، در همه افراد صورت نمي گيرد ، نيازي به پرورش همگاني نيست و فقط بايد در برخي از افراد که داراي استعدادهاي خاص هستند ، تحقق يابد . اين استعدادها به آساني شکوفا نمي شوند و شناسايي و پرورش آنها ، به سهولت صورت نمي گيرد. استعدادهاي خاص ، باعث تقويت وجوه تمايز در افراد مي گردند، برعکس استعدادهاي عمومي که سبب تقويت وجوه تشابه در افراد مي شوند.

2-آشنا نمودن دانش آموزان با معارف ديني : در دوره ابتدايي ، بايد دانش آموزان را متناسب با هوش و توانايي هايشان با رموز خلقت ، زندگي پيامبران، ائمه معصومين و آيه هاي ساده قرآن آشنا نمود . در آموزش اين مسائل، بايد با ساده گويي و ارايه مثالهاي عيني، اقدامات لازم انجام گيرد.

3-تقويت حس نظم ، مسووليت پذيري و رعايت حقوق ديگران : در اين دوره، بايد نظم و انضباط ، حس مسووليت پذيري ، احترام به حقوق ديگران و کنترل خود را به کودک ياد داد تا خود مداري و خود محوري کودک ، به تدريج تعديل گردد . در اينجا بايد تناسب اصل سنديت و اقتدار نيز رعايت شود .

4-ايجاد بينش کافي نسبت به تمدن : در دوره ابتدايي ، بايد کودکان را با علومي چون تاريخ ، جغرافيا و اجتماعي آشنا نمود . هدف از آموزش چنين علومي در اين دوره ، اين است که کودکان با زمان و مکان پيرامون خود ارتباط برقرار کرده و نسبت به تمدن کشور خود ، احساس تعلق کنند .

5-آموزش اطلاعات بهداشتي ، ايمني ، قوانين و هنجارهاي اجتماعي : کودکان در اين دوره ، از نظر فکري قادر به درک قواعد هستند ، در نتيجه مي توان هنجارهاي اجتماعي، آموزشهاي بهداشتي و ايمني را به آنها ارايه نمود.

مدرسه در دوران ابتدايي، از طريق آموزش هنجارها و ارزشهاي اجتماعي به کودکان، به آنها مي فهماند که لازمه زندگي اجتماعي ، رعايت حقوق ديگران است.

تربیت دینی کودکان

اگر زمینه برای رشد احساس مذهبی که یکی از عمیق ترین احساس هاست، فراهم باشد به سرعت رشد می کند. بنابراین در تربیت دینی فرزندان باید کوشید تا این زمینه تقویت شود. شرکت دادن کودکان و نوجوانان در مراسم و محافل مذهبی- البته به شرطی که طولانی و خسته کننده نباشد- در این حرکت رو به رشد تاثیر مستقیم دارد.

برپایی مجالس و برنامه هایی که در آنها ذکر خدا حرف اول را می زند در پرورش دینی آنان و آرامش روانی شان تاثیر بسزایی دارد، چرا که ایمان به خدا باعث آرامش دل بچه ها شده و ارتباط مبت و امیدوارانه ای با جهان پیرامون خود برقرار می کنند و احساس تنهایی و بی پناهی را از آنها دور می دارد.

 

چند نكته ی لازم در تربیت كودكان

ــ اهانت و تحقیر كودك، سرزنش های مداوم و انتقادهای بیجا و به كارگیری تعبیرات غیرمحترمانه از مهمترین عواملی هستند كه بذر كینه و نفرت را در دل كودك می پاشند.

ــ نوزاد پس از تولد به ارتباط جسمی با مادر نیاز فراوان دارد؛ از این رو نباید ساعات طولانی از مادر جدا بماند. تحقیقات نشان داده است كه از شش ماهگی تا سه سالگی، حضور مادر نه تنها در رشد عاطفی كودك ، بلكه در رشد بدنی و عقلی او نیز تأثیر بسزایی دارد.

ــ در مقایسه بین فرزندان، كودكی كه امتیاز نمی آورد دچار احساس خود كم بینی می شود و اعتمادش را نسبت به پدر و مادر از دست می دهد.

ــ اگر بیش از حد ، سرعت فراگیری را در فرزندانمان تقویت كنیم، امكان باروری و تحكیم مفاهیم را در مراحل بعدی كاهش خواهد داد. سرعت اولیه و تشدید آهنگ رشد ، منجر به تأخیر قابل ملاحظه ای در مراحل بعدی می شود.

ــ هرگز عیب فرزندتان را در رفتارها ، بزرگتر از آنچه هست جلوه ندهید و هرگز عیب هایش را نزد دیگران بازگو نكنید.

ــ همبازی شدن با كودك علاوه بر این كه او را غرق لذت و شادی می كند و صمیمیت را افزایش می دهد، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی را در كودك تقویت می كند.

ــ تحقیقات نشان می دهد كه كودكان پرورش یافته در منزل نسبت به كودكان مهد كودك ، ماهانه از رشد قدی بیشتری برخوردارند.

ــ تربیتی كه آزادی را به كلی در كودك نادیده بگیرد و انتخاب و میل قلبی را از وی سلب كند و تنها مبتنی بر ترس و آداب خشك و بی روح ظاهری باشد، نه تنها دوام نمی یابد بلكه در نهایت به ركود وعصیان كودك می انجامد.

یك كارشناس مسائل روانی كودكان در اتریش می گوید: چنانچه در روابط نوزاد با پدر ممنوعیتی ایجاد شود، نوزاد در حس وفاداری و دوستی دچار نقیصه می شود و در سال های آینده توانایی ارتباط سالم را نخواهد داشت.

ــ كودكان باید با رنج ها و مشكلات طبیعی زندگی آشنا شوند تا افرادی شكننده، رفاه زده و پر توقع بار نیایند.

ــ اگرچه جنبه های تخیلی داستان برای كودك لذت بخش و مفید است لكن نباید در آن افراط كرد؛ داستان نباید ترس آور باشد؛ داستان باید الگوی صحیح و متناسب با سن كودك را ارائه كند، بیان زیبایی ها و نیكی ها، با روح لطیف كودك سازگاراست.

 



موضوعات :
ads

مطالب مرتبط


دیدگاه ها


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 + 7 =