پایان نامه ، تحقیق و مقاله | دیجی لود

ادامه مطلب

DOC
نقش افلاطون در تاریخ جهان : پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ فلسفه
doc
160 صفحه
پایان نامه کارشناسی ارشد
رشته تاریخ فلسفه
29000 تومان


هر دانشجویی که در مقطع تحصیلات تکمیلی، که شامل دوره های کارشناسی ارشد و دکتری است، مشغول به تحصیل باشد، بعد از اینکه تمام واحد های درسی تعیین شده را گذراند، موظف است برای تمام کردن دورۀ خود رساله و یا پایان نامه ای بنویسد و طی مراسمی رسمی که از قبل برنامه ریزی شده است، از آن دفاع کند و نمرۀ قبولی بگیرد. نوشتن پایان نامه برای دانشجوی کارشناسی ارشد تقریباً اولین تجربۀ علمی و پژوهشی جدی و روشمند است و دانشجو با نوشتن پایان نامه در واقع راه را برای پژوهش های بعدی اش هموار می کند. همۀ ما می دانیم که نوشتن یک پایان نامۀ خوب و دفاع کردن از آن آرزو و خواستۀ قلبی هر دانشجویی است، ولی شرایط موجود سبب شده است که متاسفانه هر روز از تعداد پایان نامه های کم نقص و خوب و استاندارد کاسته شود. همان طور که می دانید پایان نامه یا رساله نوعی پژوهش دانشگاهی است و بنابراین باید از بیشتر قواعدی که در حوزۀ پژوهش ها و تحقیقات آکادمیک وجود دارد پیروی کند و بتواند پیام خود را به گونه ای که رسا، علمی، مستدل و منطقی باشد، به مخاطبانش برساند. در همین راستا ما سعی کردیم پایان نامه های کارشناسی ارشد برتر از دانشگاه های معتبر کشور را برای کمک در نگارش پایان نامه به شما معرفی نماییم .  تیم پرتلاش دیجی لود این بار برای شما پایان نامه ای با موضوع ” نقش افلاطون در تاریخ جهان ” به ارمغان آورده است. امیدوراریم برای شما مفید بوده و به شما در مسیر رشد و پیشرفت علمی کمک نماید. تیم دیجی لود برای شما دانشجویان عزیز مقطع کارشناسی ارشد رشته تاریخ فلسفه آرزوی توفیق روزافزون دارد.

 

چکیده نقش افلاطون در تاریخ جهان

افلاطون نخستين كس در تاريخ جهان بود كه نظام فلسفي بزرگ و جامعي را پديد آورد كه بر همه حوزه هاي انديشه و حقيقت تأثير گذاشت.

وي همه دست آوردهاي فلسفه يونان را جمع آوري نمود. بهترين انديشه هاي فيثاغوريان، الئاييان، هراكليتوس، و سقراط در نظام افلاطوني به شكلي جديد دوباره پديدار شد؛ اما نظام افلاطون همچون همه نظام هاي بزرگ فكري، برگرفته از فكر انديشمندان پيشين است.

او به واقع، انديشه هاي هراكليتوس، پارميندس و سقراط را مي گيرد؛ اما آنها را همانگونه كه مي يابد، رها نمي كند؛ بلكه از آنها به عنوان بذرها و نطفه هايي براي گسترش و پرورش نوين، بهره مي گيرد.

آن انديشه ها، پايه ها و اساسي هستند كه افلاطون، كاخ فلسفه را بر آنها بنا مي كند. همه انديشه گذشته در دستان وي، در پرتو اصلي تازه و بديع شكلي جديد به خود مي گيرد.

تاريخ دقيق تولد افلاطون مورد ترديد است؛ اما آن تاريخي كه بطور معمول ارائه مي شود، يعني 427 ق. م، نمي تواند چندان نادرست باشد.

او از يك خانواده اشرافي آتني برخاست و از ثروتي كافي برخوردار بود كه وي را قادر مي ساخت، فراغتي داشته باشد كه براي يك زندگي وقف فلسفه، ضروري است.

جواني وي هم زمان بود با مصيبت بارترين دوره تاريخ آتن. پس از نبرد و كشمكشي سخت، كه بيش از ربع قرن به طول انجاميد، جنگ پلوپونزي به زوال كامل نيروي سياسي آتن منجر شد و اوضاع داخلي دولتشهر هم از اوضاع خارجي آن كمتر آشفته نبود.

در اينجا، مانند جاهاي ديگر، دموكراسي پيروزمند به حكومت اراذل و اوباش تبديل شده بود.

سپس در پايان جنگ پلوپونزي، حزب اشراف با جباران سي گانه دوباره به قدرت رسيد كه در بين آنها برخي خويشان افلاطون نيز بودند. اما حزب اشراف به جاي اصلاح امور، بي درنگ به ورطه يك حكومت سرشار از جنايت، وحشت و تعدي فرو غلتيد. اين وقايع تاثيري مهم در روند زندگي افلاطون داشت.

او كه هم به لحاظ فكري، هم به لحاظ اصل و نژاد، اشرافي منش بود، نمي توانست خود را با حكومت و قانون هاي عوام وفق دهد.

افلاطون در هشت سال آخر حيات سقراط، دوست و شاگرد وفادار وي بود، آموزه ها و شخصيت استاد انگيزه و حركت عقلاني عالي و تمام عيار زندگي اش را بوجود آورد و منبع الهام تمام انديشه او شد.

آثار افلاطون به صورت محاوره است، در بيشتر آنها، سقراط عهده دار نقش اصلي است كه افلاطون فلسفه خود را از زبان وي شرح مي دهد.

افلاطون تنها يك فيلسوف نبود، بلكه اديب و هنرمند تمام عياري نيز بود. وي به كرات آموزه هايش را از راه تمثيل ها، حكايت ها و داستان ها بيان مي كند كه همه آنها را مي توان تحت عنوان كلي اسطوره هاي افلاطوني گنجاند. محاوره ها در سه گروه اصلي جاي مي گيرند كه تقريباً با سه دوره زندگي افلاطون مطابقت دارند. محاوره هاي مربوط به نخستين گروه، حول و حوش مرگ سقراط و پيش از سفر نويسنده به مگارا نوشته شدند. اين گروه عبارتند از:

هيپياس كوچك، لوسيس، خارميدس، لاخس، اوثيفرون، كريتون و پروتاگوراس. گروه دوم محاوره ها بيشتر مربوط به دوره سفرهاي افلاطون است. افلاطون در اين محاوره ها براي نخستين بار به بسط نظريات ويژه فلسفي خود مي پردازد.

اصل محوري و حاكم بر فلسفه وي در اين محاوره ها نظريه مثل است. گرگياس، فايدروس و تئاي تتوس، قوانين سوفسطايي، جمهوري، مهماني، مرد سياسي، فيلبوس، پارميندوس و فايدون در زمره محاوره هاي دسته دوم آثار افلاطون به شمار مي آيند. محاوره هاي دسته سوم، آثار دوره پختگي افلاطون است.

ميهماني كه موضوعش متافيزيك عشق است، در صدد است كه احساس انسان به زيبايي را با شناخت عقلاني مثل پيوند دهد. فيلبوس نظريه مثل را در حوزه اخلاق به كار مي گيرد. تيمائوس در حوزه فيزيك و جمهوري در حوزه سياست: فايدون آموزه فنا ناپذيري نفس را بر مبناي نظريه مثل بنا مي نهد. فايدروس احتمالاً بايد با ميهماني در يك دسته قرار گيرد.

نظريه مثل افلاطون بر نظريه معرفت استوار است. در واقع اين نظريه، برابر با عينيت داشتن مفهوم ها است.

جوهر ايدئولوژي افلاطون بر پايه نظريه « مثال خير » اين انديشه است كه انسان به ياري فلسفه مي تواند به حقيقت و فضيلت دست يابد.

بنا به اعتقاد او جهان ربّاني، در آن سوي جهان مادي واقع است و آنچه در اين جهان روي ميدهد بازتاب ناقص آن جهان است. اما اگر انسان طرح صورت هاي ذهني (ايده ها) را بشناسد و خود را با آنها تطبيق دهد قادر خواهد بود جامعه اي بهتر از جامعه موجود بنا سازد.

عنوان پايان نامه پيشرو چنانچه پيش از اين مطرح شد: بررسي « مثال خير » در فلسفه سياسي افلاطون با تأكيد بر تفسير جان راولز مي باشد. وجه اشتراك نظريات سياسي افلاطون بويژه بر پايه نظريه «مثال خير» با تفسير جان راولز به عنوان يكي از برجسته ترين فيلسوفان قرن معاصر در تشريح مفهوم عدالت از دو منظر فلسفي است. به گونه اي كه به زعم راولز، هر فردي داراي جنبه انساني خدشه ناپذيري است كه حتي به نام منافع جمعي هم نمي توان به آن آسيب وارد كرد.

جان راولز بر خلاف اعتقاد افلاطون بر اين باور است كه همه افراد داراي حقوق مساوي و برابرند و عدالت براي راولز، بيش از هر چيز، به مفهوم توزيع و تقسيم به كار مي رود.

هدف راولز ارائه برداشتي از عدالت است كه نظريه مالوف قرارداد اجتماعي را كه لاك، روسو و هابز نماينده آن بودند، عام تر و انتزاعي تر مي كند.

بدين منظور، نبايد قرارداد نخستين را به مثابه قرارداد ورود به يك جامعه خاص يا برپايي شكلي خاص از حكومت تلقي كنيم؛ بلكه ايده راهنما از ديدگاه او آن است كه اصول عدالت براي ساختار بنيادين جامعه، خود موضوع توافق اوليه اند. آنها اصولي هستند كه اشخاص آزاد و خردمداري كه دغدغه منافع بيشتر خود را دارند، در يك وضع برابر آن اصول را به منظور تعريف مفاهيم بنيادي اجتماع خود مي پذيرند. اين اصول، همه توافقات ديگر را ساماندهي مي كند؛ آنها انواع همكاري اجتماعي را كه مي توان در آنها وارد شد و اشكال حكومت را مي توان بنيان نهاد مشخص مي كنند. او اين شيوه تلقي اصول عدالت را عدالت به مثابه انصاف مي نامند.

 

اهميت و ضرورت تحقيقنقش افلاطون در تاریخ جهان:

در مقايسه با فلسفه سياسي كلاسيك بويژه در رأس آن آراء و افكار سياسي افلاطون، تمام انديشه سياسي ما بعد و انديشه هاي سياسي جديد، صرف نظر از شايستگي هاي آن، داراي خصيصه اشتقاقي است، از اين رو در دوره هاي بعد نسبت به موضوعات ساده و اساسي نوعي بيگانگي پديد آمد و اين امر به فلسفه سياسي خصلتي « انتزاعي » بخشيده است و به اين برداشت دامن زده است كه جنبش فلسفي حركتي از گمان به معرفت و از انتزاع به انضمام است. بر اين اساس چنين تصور شد كه از طريق حركت به سوي انضمام، فلسفه اخير نه فقط بر محدوديتهاي فلسفه سياسي جديد، بلكه بر محدوديتهاي فلسفه سياسي كلاسيك نيز فائق آمده است.

سرشت فلسفه سياسي كلاسيك به واضحترين شكلي در كتب جمهوري و قوانين افلاطون كه عالي ترين آثار سياسي اوست، ظاهر مي شود.

با توجه به اينكه برخي از منتقدان مدرن مانند: وارنر فايت و كارل پوپر معتقدند كه پيوند اخلاق و سياست افلاطون ( بر پايه نظريه « مثال خير » ) زندگي فرد را تابع اهداف سياسي دولت مي كند. ما بر آن هستيم كه به عنوان يكي از ضرورت هاي نگارش تحقيق پيشرو، با نگاهي دقيق تر به هدف و روش افلاطون، اثبات نماييم كه شايد آنها درك درستي از تفكر افلاطون نداشته اند. چنانكه افلاطون هرگز پرسش آغازين و اخلاقي خوذ را فراموش نمي كند، ضمن آنكه در نظر او، دولتشهر و فرد هر دو موضوع يك عدالت صوري مشتركند. علاوه بر اين براي كشف ماهيت جامعه سياسي و از آن طريق، شناخت واضح و روشن عدالت، افلاطون توامان تلاش مي كند كه هم جنبه هاي روان شناختي ظهور دولتشهر را براي ما نمايان كند و هم نشان دهد كه چنين ظهوري، در بعد غايت شناختي خود به طور ضمني با طبيعت انسان سازگار است.

البته پرسش هايي نيز از باب ضرورت تحقيق مورد اشاره مطمح نظر است كه مي توان به چند مورد آن پرداخت:

١- آيا انحطاط تدريجي انواع زندگي سياسي به آنگونه كه افلاطون به ما مي آموزد، امري اجتناب ناپذير و قطعي است؟

٢- آيا مي توان اين حركت به سوي انحطاط را دگرگون كرد و يا حداقل آن را متوقف ساخت؟

٣- اگر دگرگون كردن اين حركت در چارچوب نظريه سياسي « مثال خير » افلاطون غير ممكن نباشد، نقش فيلسوف در چنين اقدام نجات دهنده اي چيست؟

تبيين مفهوم عدالت از منظر افلاطون بر پايه نظريه سياسي « مثال خير » از ديگر ضرورت هاي تحقيق پيشرو تلقي مي شود. بر اين اساس نزد افلاطون، عدالت مسئول كاركرد دقيق و درست اجزاي روح است و بيانگر «به هر كس به اندازه سهم او» است؛ كه منظور از سهم، در اينجا بيشتر انجام وظيفه و تكليف فرد است.

مقايسه آرا افلاطون و جان راولز فيلسوف سياسي قرن معاصر پيرامون معنا و مفهوم عميق عدالت از ديگر ضرورت هاي تحقيق مذكور قلمداد مي گردد. چنانكه افلاطون عدالت را به عنوان يكي از فضايل فردي و اجتماعي و بلكه بالاترين فضيلت مطرح مي كند.

افلاطون در كتاب جمهوري مي كوشد تا از طريق بررسي عدالت در جامعه، به تفسير عدالت فردي بپردازد. در حاليكه راولز برخلاف افلاطون عدالت از منظر او، اولين فضيلت نهادهاي اجتماعي است كه متعلقات آن مي تواند قوانين، نهادهاي سيستم هاي اجتماعي، تصميمات، قضاوت ها، نگرش ها، تمايلات افراد و خود افراد باشند.

 

 

 

راهنمای خرید و دانلود فایل

برای پرداخت، از کلیه کارتهای عضو شتاب میتوانید استفاده نمائید.

بعد از پرداخت آنلاین لینک دانلود فعال و نمایش داده میشود ، همچنین یک نسخه از فایل همان لحظه به ایمیل شما ارسال میگردد.

در صورت بروز  هر مشکلی،میتوانید از طریق تماس با ما  پیغام بگذارید و یا در تلگرام با ما در تماس باشید، تا شکایت شما مورد بررسی قرار گیرد.

برای دانلود فایل روی دکمه خرید و دانلود  کلیک نمایید.



برچسب‌ها :
ads

مطالب مرتبط


ديدگاه ها


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 + یک =