تأثير روشهاي خاكورزي ، پیشکاشت لوبیا و الگوی کاشت بر میزان عملکرد و کارایی مصرف آب ذرت علوفهای در شمال اهواز : پایان نامه ارشد مهندسی مکانیک ماشینهاي کشاورزي
کشور عزیزمان ایران با توجه به تنوع اقلیم ، آب و هوای مطبوع و اراضی وسیعی که در اختیار دارد در صورت مدیریت در عرصه کشاورزی میتواند یکی از قطب های بلامنازع کشاورزی دنیا باشد و با پرورش دانش آموختگان خبره در گرایش های مختلف رشته کشاورزی میتوان به این مهم نایل آمد.دیجی لود در ادامه به معرفی پایان نامه های کارشناسی ارشد رشته کشاورزی میپردازد. پایان نامه حاضر با عنوان” تأثير روشهاي خاكورزي ، پیشکاشت لوبیا و الگوی کاشت بر میزان عملکرد و کارایی مصرف آب ذرت علوفهای در شمال اهواز” با گرایش مکانیک ماشینهاي کشاورزي و با فرمت Word (قابل ویرایش) تقدیم شما دانشجویان عزیز میگردد.
چکیده تأثير روشهاي خاكورزي ، پیشکاشت لوبیا و الگوی کاشت بر میزان عملکرد و کاراییپرف آب ذرت علوفهای در شمال اهواز:
امروزه تقاضا برای تولید محصولات کشاورزی و سطح زیرکشت افزایش یافته و از این رو تولید محصول بیشتر با حفظ منابع (کاهش مصرف آب، افزایش مواد آلی خاک و شیوههای نوین کاشت) در کشاورزی حائز اهمیت میباشد. لذا پژوهشی با هدف بررسی روشهای خاکورزی، الگوی کاشت و مدیریت بقایای گیاهی بر شاخصهای ضریب سرعت سبز شدن، میزان کارایی مصرف آب و عملکرد ذرت علوفهای در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان واقع در 35 کیلومتری شمال اهواز انجام شد. برای آزمایش از کرتهای دوبار خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار استفاده شد. بقایا به میزان 90 درصد و بدون بقایا در کرتهای اصلی، روشهای خاکورزی شامل خاکورزی مرسوم، کمخاکورزی و بیخاکورزیدر کرتهای فرعی و الگوهای کاشت به ترتیب کفجوی، روی پشته و مخلوط در کرتهای فرعی فرعی قرار گرفتند.
نتایج این پژوهش نشان داد که خاکورزی مرسوم در شرایط عدم وجود بقایای گیاهی و بیخاکورزی در شرایط وجود بقایای گیاهی به ترتیب با 73/3 و 96/1 درصد تفاوت معنی دار به ترتیب بیشترین و کمترین ضریب سرعت سبز شدن را نشان دادند. ترکیب خاکورزی مرسوم و الگوی کاشت روی پشته با میانگین 11060 و بیخاکورزی و الگوی کاشت کفجوی با میانگین 6607 مترمکعب در هکتار به ترتیب بیشترین و کمترین میزان مصرف آب را در هکتار داشتند، همچنین خاکورزی مرسوم در شرایط عدم وجود بقایا با میانگین 10230 و بیخاکورزی در شرایط وجود بقایا با میانگین 6341 مترمکعب در هکتار تفاوت معنیدار (p≤0.01) به ترتیب بیشترین و کمترین میزان مصرف آب در هکتار به خود اختصاص دادند. بیخاکورزی با میانگین 74/2 و خاکورزی مرسوم با 19/2 کیلوگرم بر مترمکعب (p≤0.01) به ترتیب بیشترین و کمترین کارایی مصرف آب را نشان دادند. کمخاکورزی در شرایط وجود بقایا با میانگین 7/117 و بیخاکورزی در شریط عدم وجود بقایا با میانگین 49/77 تن در هکتار به ترتیب بیشترین و کمترین عملکرد علوفه تازه را داشتند.
مقدمه
امروزه بهمنظورصرفهجویی در هزینههای مصرف سوخت، کاهش مصرف آب و صرفهجویی در نیروی انسانی کشورهای تولیدکننده محصولات کشاورزی به سمت استفاده از فنآوریهای نوین پیش میروند. لذا با توجه به قرار گرفتن ایران بهلحاظ جغرافیایی در منطقه کم باران و با شرایط آب و هوایی گرم و خشک، محدودیت منابع آب، حفظ رطوبت خاک در کشت محصولات زراعی در سبز شدن، استقرار و عملکرد گیاه حائز اهمیت است.
ذرت با نام علمی (Zea maize L.) گیاهی یکساله و از خانواده گرامینه[1]میباشد. ذرت دارای سیستم ریشهای افشان، ساقه استوانهای و توخالی که در مقطع عرضی حالت استوانهای و بهصورت بندبند و بدون انشعاب میباشد. گلآذین نر یا تاسل[2]بهصورت یک خوشه غیرمتراکم و برگهابهصورت متناوب در دو طرف ساقه قرار میگیرند. گیاهان علوفهای منبع اصلی انرژی برای تولید و تغذیه دامهامیباشند. اگر علوفه دارای کیفیت مناسب باشد میتواند تا 60 درصد نیازهای غذایی گاوهای شیری و نیازهای کامل گاوگوشتی را تأمین نماید. اکثر گیاهان علوفهای متعلق به خانواده گرامینه و لگومینوز[3] هستند. در مناطق خشک و نیمهخشک در شرایط فاریاب، گیاهان گرامینه پر تولیدتر از گیاهان لگومینوز میباشند و ازنظر مصرف نیز دارای کاراییبیشتری هستند (نورمحمدی و همکاران، 1383). در برخی مناطق نیمهخشک جهان واریتههای هیبرید ذرت تا 100 تن در هکتار علوفه سبز تولید میکنند. بین گیاهان علوفهایازنظرکارایی مصرف آب اختلاف زیادی وجود دارد.ذرت به دلیلویژگیهای مخصوص خود و بهویژهبهدلیل قدرت سازگاری با شرایط اقلیمی گوناگون، کشت آن بطور گسترده در تمام دنیا گسترش یافته و مکان سوم را بعد از گندم و برنج از نظر سطح زیر کشت و مقام اول تولید در واحد سطح را به خود اختصاص داده است.
خاک بهعنوان بستر کاشت گیاهان و تأمین غذای بشر همواره یکی از مهمترین و ارزشمندترین منابع در کشاورزی است. لذا با مدیریت صحیح در بهرهبرداری و حفظ پایداری آن اهمیت ویژهای خواهد داشت، بهعلاوه بهبود کارایی مصرف آب مهمترین عاملی است که افزایش تولید در نواحی نیمهخشک را میسر میسازد، بدیهی است که این امر با مدیریت حفاظتی و حاصلخیزی خاک از طریق استفاده از روشهایشخم حفاظتی و همچنین انتخاب تراکم بهینه گیاه در واحد سطح تا 30 درصد قابلدستیابی است (شرما[4] و همکاران، 2001). بیتوجهی به خاک و حاصلخیزی و پایداری آن و بهرهبرداری یکطرفه و بدون بازگشت به خاک طی خاکورزی مرسوم و سنتی روندی است که کموبیش در بسیاری از مناطق دنیا وجود داشته و باعث مشکلاتی همچون فشردگی ناشی ازرفتوآمدماشینها و ادوات، فرسایش ناشی از حذف بقایای گیاهی و افزایش 20 درصد بر هزینهها خواهد داشت (بوناری[5] و همکاران، 2005)
خواص فیزیکی یکی از عوامل تعیینکننده رشد گیاهچه و سبز شدن بذر میباشد و آمادهسازی بستر مناسب برای قرارگیری، جوانهزنی و رشد مطلوب ریشه نکته مهمی است که کشاورزان به آن توجه لازم را ندارند (مالحی[6] و همکاران،2006؛ سالک زمانی و همکاران، 1386). به دلیل عدم استفاده از فناوری نوین در عملیات آمادهسازی زمین زراعی سالانه 5 تا 7 میلیون هکتار از زمینهای زراعی دنیا حاصلخیزی خود را از دست میدهند (استینز[7] و همکاران، 1998). نتایج تحقیقات و مطالعات مختلف بیانگر آن است که متوسط بازده کل آبیاری در کشور 35 درصد بوده که مقدار از متوسط جهانی (کشورهای در حال توسعه 45 درصد و توسعهیافته 60 درصد) پایینتر است. لذا مصرف بهینه و استفاده از شیوههای نوین آبیاری باعث افزایش کارایی مصرف آب آبیاری میشود (حیدری و کشاورز، 1383). شیوههای مختلف خاکورزی و کاشت از طریق تغییر در شرایط فیزیکی بستر بذر، یعنی مشخصههای حرارتی، رطوبتی، تهویهای و مقاومتی میتواند بر نحوه سبز شدن و استقرار گیاه تاٌثیرگذار باشد (مک مستر[8] و همکاران، 2002).
سیستمهایخاکورزی متداول معمولأ مبتنی بر استفاده از گاوآهن برگرداندارمیباشند. استفاده از گاوآهن برگرداندار برای عملیات خاکورزی، نیاز به زمان و انرژی زیادی دارد. در دهههای 1980-1970، تحول چشمگیری در مفهوم نیاز به خاکورزی، برای تولید محصولات زراعی به وجود آمد، به همین لحاظ سیستمهایخاکورزی حفاظتی شامل کمخاکورزی، بیخاکورزی مورد توجه قرار گرفتهاند. در سال 2005 تولید ذرت سیلویی بالغ بر 372 میلیون تن بوده و سطح زیر کشت آن در حدود 5/11 میلیون هکتار و میانگین عملکرد آن در واحد سطح بالغبر 32 تن در هکتار بوده است (بی نام، 2005).
در سالهای اخیر بهبود سیستمها و تکنیکهایکشت که بستر بذر را بهطور مناسبی آماده کرده و به رشد سریع محصول کمکمیکند، بیشتر از هر زمان دیگری ضرورت پیدا کرده است (آسودار، 2001). کشت متوالی چند گیاه زراعی در طییکسال، یک سیستم کشت پویاست که اساس آن بر مبنایکشت گیاهان یکساله است. در این سیستم، از منابع خاک استفاده بهینهشدهو با بهکارگیری اصول صحیح مدیریتی از آبوخاک نیز حفاظت میشود (تاوینگا[9]، 2002). کروپینسکی[10] و همکاران (2005) با کشت متوالی 10 گیاه پیدرپی گزارش کردند که انتخاب رقم برایکشت دوم حائز اهمیت است و آگاهی از تأثیر گیاهان زراعی روییکدیگر ضروری است. انتخاب گیاهان مختلف برایکشت متوالی بایستی سودمندی لازم را با حداقل هزینهها، به همراه داشته باشد.
در همین رابطه، مدیریت بقایای گیاه زراعی قبلی و انتخاب عملیات خاکورزی مناسب برای تهیه بستر کاشت گیاه بعدی، نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. مالحیو همکاران (2006) با بررسی اثرات بقایای گیاهان مختلف بر خاک گزارش کردند که کیفیت و نوع مدیریت بقایای گیاهی، تجزیه بقایا، معدنی شدن عناصر و دسترسی گیاه به عناصر غذایی خاک برای رشد 30 درصدی را در بر داشت. شارات[11] و همکاران (2002) نشان دادند که میزان فرسایش ناشی از برخورد قطرات باران و برف در شرایط بدون عملیات خاکورزی، یکسوم تیمارهایی بود که عملیات خاکورزی رویآنها انجام شده بود. رادکلیف[12] و همکاران (1988) در بررسی نفوذ آب به داخل خاک در کشت بیخاکورزی به علت وجود بقایای گیاهی در سطح خاک، افزایش راندمان نسبی 30 درصدی نسبت به روشهایخاکورزی متداول داشت. مخلوط شدن بقایا با خاک در سیستمهایخاکورزی حداقل سبب بهبود خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک، حفظ حاصلخیزی و رطوبت خاک، کاهش فرسایش و تبخیر بیش از اندازه 20 تا 30 درصدی خاک و افزایش 15 درصدی محصول شد (آل عیسی[13] و همکاران، 2007).
ضرورت و اهمیت اجرای پژوهش تأثير روشهاي خاكورزي ، پیشکاشت لوبیا
با توجه شرایط موجود و وضعیت فعلی خشکسالی و کمبود آب در کشور، بررسی اثر سیستمهای مختلف خاکورزی (بدونخاکورزی، کمخاکورزی و خاکورزی مرسوم)، الگوهای کاشت (کفجوی، رویپشته و مخلوط) و مدیریت بقایای پیشکشت لوبیا بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت علوفهای و بررسی کارایی مصرف آب آبیاری در شرایط اقلیمی شمال اهواز، در مزارع دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان با فرضیه و اهداف ذیل انجام شد.
فرضیهها
- وجود بقایا باعث افزایش عملکرد ذرت علوفهای و کارایی مصرف آب آبیاری میگردد
- خاکورزی مرسوم در افزایش مصرف آب آبیاریتأثیر دارد
- کاشت کف جوی در کاهش مصرف آب مؤثر است
- استفاده از کود سبز موجب افزایش عملکرد میشود
- کارایی مصرف آب در خاکورزی حفاظتی افزایش مییابد
- الگوی کاشت مخلوط (کفجوی و رویپشته) در افزایش عملکرد علوفه تولیدی مؤثر است
اهداف تحقیق
هدف اصلی
- بررسی اثر روشهای خاکورزی بر عملکرد ذرت علوفهای و کارایی آب آبیاری
اهداف فرعی
- بررسی اثر وجود بقایا بر سرعت سبز شدن، استقرار و عملکرد ذرت علوفهای
- مطالعه تأثیر روشهای خاکورزی بر عملکرد ذرت علوفهای
- بررسی روشهای خاکورزی در مصرف آب آبیاری و درصد سبز شدن بذر ذرت
- بررسی الگوی کاشت بر مصرف آب آبیاری
- تعیین الگوی مناسبکاشت در تولید ذرت علوفهای
- مطالعه اثر کود سبز بر عملکرد ذرت علوفهای
نتیجه گیری
با توجه به بحران آب در کشور استفاده از سیستمهای خاکورزی حفاظتی همراه با حفظ بقایا در سطح خاک، افزایش ذخیره رطوبت، کاهش مصرف آب آبیاری، افزایش ماده آلی و حاصلخیزی خاک و صرفه جویی در نیروی کارگری و زمان صرف شده جهت عملیات خاکورزی میتواند الگوی مناسبی برای کاشت ذرت علوفهای باشد.
نتایج نشان داد که حداکثر میانگین عمق کاشت 79/4 سانتیمتر مربوط به تیمار خاکورزی مرسوم و حداقل میانگین عمق کاشت 65/3 سانتیمتر مربوط به بیخاکورزی بود. بیشترین درصد یکنواختی عمق کاشت (92 %) مربوط به تیمار کمخاکورزی و کمترین درصد یکنواختی عمق کاشت (71 %) مربوط به تیمار بیخاکورزی بود. الگوی کاشت کفجوی با 8/84 % نسبت به الگوهای کاشت روی پشته و مخلوط یکنواختی بیشتری در عمق کاشت داشت.
اثر متقابل بقایا در خاکورزی و اثر متقابل خاکورزی در الگویکاشت بر مصرف آب آبیاری در سطح 1 درصد معنیدار شد. وجود بقایا باعث افزایش 73/19 % در مصرف آب نسبت به عدم وجود بقایا شد، بیخاکورزی باعث کاهش 31/19 % نسبت به خاکورزی مرسوم در میزان مصرف آب آبیاری شد. عدم بقایا با میانگین 88/2 کیلوگرم بر مترمکعب نسبت به تیمار عدم وجود بقایا باعث 79/23 % در افزایش کارائی مصرف آب گردید. بیخاکورزی با میانگین 74/2 و خاکورزی مرسوم با میانگین 19/2 کیلوگرم بر مترمکعب بیشترین و کمترین کارائی مصرف آب داشتد.
از نظر میانگین عملکرد علوفه تر بین روشهای خاکورزی اختلاف معنیدار وجود داشت به طوری که کمخاکورزی با مقدار 747/104 تن در هکتار نسبت به بیخاکورزی و خاکورزی مرسوم به ترتیب افزایش 8/21 و 47/14 درصدی داشت.
از نظر میانگین عملکرد بیولوژیک بین روشهای خاکورزی اختلاف معنیداری وجود داشت و تیمار کمخاکورزی نسبت به بیخاکورزی و خاکورزی مرسوم به ترتیب افزایش 08/22 و 32/14 درصدی در عملکرد بیولوژیک داشت. وجود بقایا نسبت به عدم وجود بقایای گیاهی افزایش 73/15 درصدی داشت. کمخاکورزی در شرایط وجود بقایا نسبت به بیخاکورزی در شرایط عدم وجود بقایا افزایش 65/34 درصدی بر عملکرد بیولوژیک در هکتار را به خود اختصاص دادند.
راهنمای خرید و دانلود فایل
برای پرداخت، از کلیه کارتهای عضو شتاب میتوانید استفاده نمائید.
بعد از پرداخت آنلاین لینک دانلود فعال و نمایش داده میشود ، همچنین یک نسخه از فایل همان لحظه به ایمیل شما ارسال میگردد.
در صورت بروز هر مشکلی،میتوانید از طریق تماس با ما پیغام بگذارید و یا در تلگرام با ما در تماس باشید، تا شکایت شما مورد بررسی قرار گیرد.
برای دانلود فابل روی دکمه خرید و دانلود کلیک نمایید.
ديدگاه ها