رویکرد نوین حقوق بین الملل نسبت به تجزیه طلبی با عنایت به آراء محاکم داخلی و بین المللی : پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حقوق بین الملل
هر دانشجویی که در مقطع تحصیلات تکمیلی، که شامل دوره های کارشناسی ارشد و دکتری است، مشغول به تحصیل باشد، بعد از اینکه تمام واحد های درسی تعیین شده را گذراند، موظف است برای تمام کردن دورۀ خود رساله و یا پایان نامه ای بنویسد و طی مراسمی رسمی که از قبل برنامه ریزی شده است، از آن دفاع کند و نمرۀ قبولی بگیرد. نوشتن پایان نامه برای دانشجوی کارشناسی ارشد تقریباً اولین تجربۀ علمی و پژوهشی جدی و روشمند است و دانشجو با نوشتن پایان نامه در واقع راه را برای پژوهش های بعدی اش هموار می کند. همۀ ما می دانیم که نوشتن یک پایان نامۀ خوب و دفاع کردن از آن آرزو و خواستۀ قلبی هر دانشجویی است، ولی شرایط موجود سبب شده است که متاسفانه هر روز از تعداد پایان نامه های کم نقص و خوب و استاندارد کاسته شود. همان طور که می دانید پایان نامه یا رساله نوعی پژوهش دانشگاهی است و بنابراین باید از بیشتر قواعدی که در حوزۀ پژوهش ها و تحقیقات آکادمیک وجود دارد پیروی کند و بتواند پیام خود را به گونه ای که رسا، علمی، مستدل و منطقی باشد، به مخاطبانش برساند. در همین راستا ما سعی کردیم پایان نامه های کارشناسی ارشد برتر از دانشگاه های معتبر کشور را برای کمک در نگارش پایان نامه به شما معرفی نماییم . رشته حقوق در میان داوطلبان رشته انسانی از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار است. تیم دیجی لود پایان نامه ای در مقطع کارشناسی ارشد با موضوع ” رویکرد نوین حقوق بین الملل نسبت به تجزیه طلبی با عنایت به آراء محاکم داخلی و بین المللی ” برای شما عزیزان فراهم کرده است. همچنین شما می توانید در میان مجموعه کامل از پایان نامه های رشته حقوق که تیم دیجی لود گرداوری کرده است ، مناسب ترین پایان نامه را تهیه کنید و از آن به نحو احسن بهره مند شوید. برای راحتی شما دانشجویان گرامی ، پایان نامه ها در قالب ورد بوده و کاملا قابل ویرایش است. دی جی لود آرزو می کند همه ی شما عزیزان به اهداف و آرزوهای خود برسید.
چکیده رویکرد نوین حقوق بین الملل نسبت به تجزیه طلبی با عنایت به آراء محاکم داخلی و بین المللی
موضوع جدائی طلبی و تلاش برخی از گروههای اقلیت برای جدا شدن از دولت مادر، همواره مسألهای حساس برای جامعه بینالمللی به ویژه دولتی بوده که چند ملیتی یا چند قومیتی هستند. امروزه از حدود یکصد و نود کشور جهان، یکصد و بیست کشور دارای اقلیتهای بزرگ و عمدهای هستند و تعداد کمی از دولتها در جهان امروزی از همگونی فرهنگی و قومی برخوردار میباشند. موضوع جدائی یکجانبه پس از پایان استعمارزدائی و جنگ سرد وارد مرحلهای تازهای شد و نگرانی محافل بینالمللی افزایش یافت. صدور اعلامیه یکجانبه استقلال کوزوو در ۱۷فوریه ۲۰۰۸ وشناسائی آن از سوی بیش از ۷۶ کشور به ویژه کشورهای غربی ومخالفت شدید برخی دولت ها از جمله روسیه، صربستان، چین، موضوع جدائی طلبی و ارتباط و تعامل میان اصول حاکمیت و تمامیت ارضی دولتها از یک سو و حق تعیین سرنوشت مردم از سوی دیگر را در مرکز مباحث حقوق بینالملل قرار داد. چند ماه بعد در اگوست ۲۰۰۸ ابخازی و اوستیای جنوبی توسط روسیه و چند کشور مورد شناسائی قرار گرفت و با واکنش منفی دولتهای غربی مواجه گردید.
علمای حقوق بینالملل در خصوص مشروعیت یکجانبه دو رویکرد متفاوت اتخاذ نمودهاند؛ گروه اول بر این عقیدهاند که در حقوق بینالملل حقی به عنوان جدائی طلبی بدون رضایت دولت پیشین وجود ندارد و قواعد حقوق بینالملل از حاکمیت و تمامیت ارضی دولتها دفاع میکند. اما گروه دیگر بر این باورند که در حقوق بینالملل قاعدهای در مورد «حق جدائی» یا «ممنوعیت حق جدائی» وجود ندارد و در صورتی که دولت جدید بتواند به طور مؤثر به اعمال حاکمیت بپردازدبه عنوان تابع حقوق بینالملل قابل پذیرش خواهد بود .عدهای نیز از این هم فراتر رفته اند وگفته اند «به موجب قاعده ای در حال ظهور …حق تعیین سرنوشت در موارد نقض سیستماتیک حقوق بشر حقی قابل مطالبه میباشد». در تحقیق حاضر، سعی شده پس از تشریح حق تعیین سرنوشت و ارتباط آن با تجزیهطلبی، دیدگاه علمای حقوق بینالملل نسبت به مشروعیت جدائی یکجانبه مورد بررسی و در نهایت رویکرد نوین حقوق بینالملل با عنایت به قضایای کوزوو، ابخازی و اوستیای جنوبی، جنوب سودان و… تبیین میگردد.
واژگان کلیدی: جدائی یک جانبه، حق تعیین سرنوشت داخلی وخارجی، استقلال، جدائی چاره ساز
بیان مسئله واهمیت آن – رویکرد نوین حقوق بین الملل
حق بر جدایی را میتوان مشروعیت جدا شدن کامل گروهی از جمعیت از صلاحیت دولتها در مصادیق حقوق بینالملل تعریف کرد. حقیقت این است که چنین حقی در موارد محدود و معدودی توسط حقوق بینالملل تا پیش از دهه هشتاد خورشیدی نیز به رسمیت شناخته شد. مهمترین این موارد حق جدائی مستعمرات یک سرزمین از دولت مرکزی استعمارگر می باشد. [۱]
درعین حال بر اساس رفراندوم یا صورت دیگری از یک تصمیمگیری آزاد، کلیت مردم سرزمین مادر میتوانند به جدایی یک بخش از سرزمین خود رضایت دهند و چنین امری به هیچ وجه مغایر با حقوق بینالملل نخواهد بود، چه آن که دولت جدید بدون هیچ مشکلی از حیث حقوق بینالملل از مشروعیت کامل برخوردار خواهد بود .
از اینها گذشته زمانی که الحاق جزئی از سرزمین به زور و برخلاف حقوق بینالملل انجام شده باشد، واحد الحاق شده میتواند هر زمانی که بتواند از کشور الحاق کننده جدا شود و چنین جدایی کاملا منطبق با حقوق بینالملل خواهد بود. با این حال جدایی گروه های عرقی، نژادی، زبانی، مذهبی و دیگر گروههای اقلیت، خارج از موارد یاد شده، عمیقاً با حقوق بینالملل تعارض داشت و به ویژه زمانی که به صورت یکجانبه انجام میشد با مخالفت جدی رویه دولتها روبرو میگردید. ولی در طول زمان و به تدریج با گسترش نظام حقوق بشر در عرصه جهانی، تلاش شد تا دست دولت مرکزی در مقابل گروه ها و جریانهای اقلیت کاملاً آزاد نباشد از این روحق تعیین سرنوشت به دو جنبه داخلی و بینالمللی تقسیم گردید
. در جنبه داخلی حق تعیین سرنوشت این امر در حقوق بینالملل مورد توافق قرارگرفت که یک گروه اقلیت بتواند در تعیین سرنوشت خود با حکومت مرکزی شراکت موثر داشته باشد ولی درهمان حال این امر مورد تاکید قرارگرفت که گروه های اقلیتی نمیتوانند مدعی جنبه خارجی حق تعیین سرنوشت باشند؛ یعنی حق داشته باشند تا در صورت تمایل به صورت یکجانبه از دولت مادرجدا شوند ودولت مستقلی تشکیل دهند. در واقع چنین رویکردی به دلیل تعارض با اصل تمامیت ارضی دولت ها مورد انکار قرار میگرفت.
این دیدگاه، نگاه غالب حقوقدانان بینالملل به شمار میرفت که هیچ استثنای دیگری را به زیان تمامیت ارضی یک کشور نمیپذیرفت. در همین برهه زمانی، دکترین موازی در میان برخی از حقوقدانان بینالمللی به ویژه حقوقدانان آلمانی رشد کرد که معتقد بود در شرایط فوق العاده استثنایی، گروه های عرقی – نژادی، اقلیت میتوانند از حق جدایی برخوردار باشند.[۲]
حسب این دیدگاه، یک گروه عرقی-نژادی اقلیت، میتواند در صورت سرکوب و قهر غیرقابل تحمل دولت مرکزی ودر حالتی که این جدایی تنها راه حل نهایی آنها از این قهر و سرکوب باشد از سرزمین مادر جدا شود؛ از منظر این دیدگاه، ارتکاب جنایت شدید بینالمللی مانند نسل کشی، نقض سیستماتیک و گسترده حقوق بشر و جنایت علیه بشریت، میتوانست راهنمایی برای شناخت این وضعیت غیر قابل تحمل باشد. جدایی طلبی به عنوان مسئلهای مبتلا به دوران ما، به عنوان پروندهای گشوده بر روی میز حقوقدانان بینالمللی، ضرورت تحقیق پیش رو را محرز میکند. در این تحقیق میبایست به دو موضوع اساسی رسیدگی شود:
اول این که با تدقیق در رویه های بینالمللی و اسناد بینالمللی موجود، تفاوت جداییطلبی مشروع و جداییطلبی نامشروع را دریابیم تا از این طریق اقوام مستحق جدایی و حکومتهای مستحق سرکوب را باز شناسیم.
دوم این که در پس این پاسخ ببینیم که آیا میتوان از مفهوم جدیدی تحت عنوان حقوق بینالملل جدایی طلبی سخن به میان آورد؛ اگر آری، حدود و ثغور حقوق و تعهدات این حوزه کدامند؟
تمام این ابهامات کافی است تا بگوییم جدایی طلبی پدیدهای است روز افزون که برخلاف اهمیتش در حقوق بینالملل با خلاء حقوقی در آن مواجهیم. دلیل این امر نیز برخوردهای سیاسی دولتها با این واقعیت و رجوع کمتر آنها به حقوق بینالملل است. وظیفه حقوقدانان بینالمللی تلاش برای ایجاد بسترهای لازم جهت قانونمند شدن حقوق و تعهدات متقابل جدایی طلبان و کشور میزبان و کشورهای ثالث است موضوعاتی همچون مسئولیت بینالمللی، شناسایی شرایط تشکیل کشور، حقوق بشر دوستانه، حقوق جانشینی، حق تعیین سرنوشت از دیگر ابعاد حقوقی این مسئله سیاسی هستند که درخور بررسیهای بیشتر در این رابطه هستند. افزایش ۵۴ عضو ملل متحد درسال ۱۹۴۵ به ۱۴۹ عضو درسال ۱۹۸۴ اساسا به دلیل استعمار زدایی بوده و افزایش آن از ۱۵۱ عضو درسال ۱۹۹۰ به ۱۹۳ عضو تا به امروز به طورکلی به دلیل جدائی بوده است. این اتفاق (یعنی ظهورکشورهای جدید ناشی ازجدایی) اهمیت بررسی جبران خسارت ناشی ازنقص های احتمالی تعهدات بینالمللی دولت مرکزی، جدایی طلبان ودولت ثالث در طول جنگ داخلی و دیگر روابط حقوقی فیما بین آنها را در برابر یکدیگر نشان میدهد. بنابراین یک محقق به دنبال این استکه پدیدهی جدای طلبی را در چارچوب حقوقی، تفسیر مترقیانه کرده و با حقوقی کردن ابعاد این پدیده به حقوقی شدن مفهوم جدایی طلبی کمک کند. در تحقیق حاضر سعی میگردد معیارهایی برای قانونمند کردن این پدیده روز افزون جدایی طلبی و رویه دولتها و رویکرد حقوق بینالملل در اینخصوص تحلیل گردد.
روش تحقیقات، مشکلات ومحدودیت ها – رویکرد نوین حقوق بین الملل
تعیین روش تحقیق به صورت جمع آوری مطالب با استفاده از منابع کتابخانهای و سایتهای اینترنتی و در عین حال به صورت تحلیلی وتوصیفی میباشد که از اهداف تحقیق تبعیت میکند، از ویژگی های تحقیق حاضر، بررسی رویه دولتها و رویکرد حقوق بینالملل در خصوص مشروعیت جدائی یکجانبه و تا حد زیادی توجه به عرف بینالملل میباشد، نظریات علمای حقوق بینالملل در این باب مورد توجه قرار گرفته و با لحاظ نمودن کتب و مقالات مرتبط با تجزیهطلبی، استفاده لازم از آنها در ارائه مطالب، مفید واقع شده است. استفاده از دیدگاه حقوق دانان بینالمللی در ارائه مطالب وتحلیل حقوقی موضوع مورد تحقیق، حائز اهمیت میباشد. فقر منابع فارسی در این حوزه مسلم است و تعداد کتب اندکی در داخل کشور به صورت غیر مستقیم مرتبط با موضوع به رشته تحریر در آمده است و به دلیل حساسیت بالای موضوع مورد بحث، استفاده از سایتهای اینترنتی در داخل محدودیتهای زیادی داشته اند.
به طور کلی در خصوص قانونمند کردن این پدیده ضروری است، حقوقدانان و مراجع بینالمللی در تبیین موضوع، بسترهای لازم را جهت قانونمند شدن حقوق و تعهدات متقابل جدائی طلبان و حکومت مرکزی و دولتهای ثالث فراهم نمایند تا معیارهائی برای قانونمند کردن این پدیده روز افزون(جدائی طلبی) به دست آید و این پدیده بین المللی، حقوقی گردد تا بتوان سرفصلی تحت عنوان جدائی طلبی در حقوق بینالملل را به نظم کشید. متأسفانه تا به حال اقدامات کافی در این خصوص صورت نگرفته است و این میتواند از محدودیتهای تحقیق حاضر باشد.
سوالات تحقیق – رویکرد نوین حقوق بین الملل
۱-آیا حقی مشروع به عنوان جدائی طلبی در حقوق بینالملل وجود دارد؟
۲- کدام گروه از جدایی طلبان مستحق جدایی هستند؟
۳- تئوری «جدائی چاره ساز » در نظام حقوق بینالملل معاصر دارای چه جایگاهی است؟
اهداف تحقیق – رویکرد نوین حقوق بین الملل
این تحقیق در پی یافتن رویکرد حقوقی در حقوق بینالملل معاصر مرتبط با موضوع جدایی طلبی است. این رویکردها میتواند از حوزه های مختلفی از حقوق بینالملل شامل حقوق بشر، حقوق مخاصمات مسلحانه، حقوق بینالملل معاهدات، حقوق بینالملل عرفی، حقوق جانشینی و غیره استخراج شده و با یکدیگر سنجیده شود. تا بتوان سرفصلی تحت عنوان جدایی طلبی در حقوق بینالملل را به نظم کشید. در نهایت این وظیفه کمک خواهد کرد تا خلاء آشکار موجود در رابطه با مسائل جدایی طلبی تا حدی پر شده و شاید قدمی باشد برای کوشش های بیشتر جهت نظام مند کردن این پدیده ی سیاسی و حقوقی در حقوق بینالملل معاصر.
تقسیم مطالب و ساختار تحقیق – رویکرد نوین حقوق بین الملل
این تحقیق به دو فصل تقسیم گردیده است. فصل اول آن کلیات شامل: مفهوم حق تعیین سرنوشت و ابعاد حقوقی آن، موارد کاربرد حق تعیین سرنوشت خارجی، گذر تاریخی حق تعیین سرنوشت وتجزیهطلبی، ارتباط حق تعیین سرنوشت وتجزیه طلبی، حیطه اعمال حق تعیین سرنوشت در حقوق بینالملل میباشد. در فصل دوم مشروعیت وعدم مشروعیت تجزیهطلبی، شامل: مبانی حقوقی و فلسفی تجزیهطلبی، تئوری جدائی جبرانی(چاره ساز) و شرایط اجرای آن و در نهایت رویکرد نوین حقوق بینالملل در خصوص تجزیهطلبی با تأکید بر آرای دیوان عالی کانادا در پرونده جدایی کبک، کوزوو، ابخازی واوستیای جنوبی، جنوب سودان، رویه وواکنش جامعه بینالمللی در این رابطه مورد تحلیل قرار میگیرد. در پایان جمع بندی مختصری در خصوص مباحث عنوان شده، ارائه خواهد شد.
فهرست رویکرد نوین حقوق بین الملل نسبت به تجزیه طلبی با عنایت به آراء محاکم داخلی و بین المللی
- مقدمه۲
- الف- بیان مسئله و اهمیت آن۵
- ب- روش تحقیقات، مشکلات و محدودیت¬ها۷
- ج- پیشینه تحقیق۷
- د- سئوال¬ها۸
- ه- فرضیه¬ها۸
- و- اهداف تحقیق۹
- ح- تقسیم مطالب و ساختار تحقیق۹
- فصل اول: کلیات (تعریف و مفاهیم)
- تعریف مفاهیم۱۰
- مبحث اول: نگاهی به تحول حق تعیین سرنوشت و تجزیه طلبی در گذر تاریخ۱۲
- گفتار اول: حق تعیین سرنوشت و تجزیه طلبی قبل از دوران منشور۱۲
- گفتار دوم: حق تعیین سرنوشت و تجزیه طلبی بعد از دوران منشور۱۵
- مبحث دوم: مفهوم حق تعیین سرنوشت۱۹
- گفتار اول: تعریف، اهمیت، جایگاه حقوقی حق تعیین سرنوشت۱۹
- گفتار دوم: ابعاد حقوقی حق تعیین سرنوشت۲۰
- بند اول: جنبه داخلی حق تعیین سرنوشت۲۱
- بند دوم: جنبه خارجی حق تعیین سرنوشت۲۱
- مبحث سوم: موارد کاربرد حق تعیین سرنوشت خارجی۲۳
- گفتار اول: حق تعیین سرنوشت مردم تحت استعمار و سرزمین-های غیر خود مختار۲۳
- گفتار دوم: حق تعیین سرنوشت مردم تحت انقیاد و اشغال بیگانه۲۶
- مبحث چهارم: راهکارهای مشروع اعمال اصل حق تعیین در حقوق بین الملل معاصر۲۸
- مبحث پنجم: ارتیاط حق تعیین سرنوشت و تجزیه طلبی در حقوق بین الملل۳۰
- فصل دوم: مشروعیت و عدم مشروعیت تجزیه طلبی در حقوق بین الملل معاصر
- مقدمه۳۵ – رویکرد نوین حقوق بین الملل
- بخش اول: مبانی حقوقی و فلسفی تجزیه طلبی در حقوق بین الملل۳۷
- گفتار اول: نظریه طرفداران نامشروع بودن جدائی یک جانبه در حقوق بین الملل۳۷
- گفتار دوم: نظریه طرفداران مشروعیت (عدم ممنوعیت )جدائی یک جانبه در حقوق بین الملل۴۱
- گفتار سوم: مبانی فلسفی (حقوق موضوعه) تجزیه طلبی در حقوق بین الملل۴۵
- بخش دوم: رویکرد نوین حقوق بین الملل نسبت به تجزیه طلبی کشورها۵۲
- گفتار اول: تئوری جدائی جبرانی (¬چاره ساز)۵۲
- گفتار دوم: شرایط اجرائی جدائی چاره ساز۵۷
- بند اول : شرایط ماهوی۵۷
- بند دوم: شرایط شکلی۶۰
- گفتار سوم: تحلیل تئوری جدائی جبرانی از منظر معاهدات و عرف بین المللی۶۲
- الف- معاهدات بین المللی۶۲
- ب- حقوق بین الملل عرفی – رویکرد نوین حقوق بین الملل
- گفتار چهارم: تحلیل رویه اعضای جامعه بین المللی در مورد جدائی طلبی( قضایای کوزوو، اوستیای جنوبی، ابخازیا)۶۷
- الف- از بحران کوزوو تا استقلال ابخازی و اوستیای جنوبی۶۸
- ب- تحلیل عکس العمل جامعه بین المللی در قبال قضایای کوزوو، ابخازی و اوستیای جنوبی۷۰
- ج- رأی مشورتی دیوان بین المللی دادگستری در مورد استقلال کوزوو۷۱
- گفتار پنجم: مطالعه دو قضیه جنوب سودان و اسکاتلند در حقوق بین الملل معاصر۷۵
- بند اول: جنوب سودان۷۵ – رویکرد نوین حقوق بین الملل
- الف- زمینه و شرح موضوع۷۵ – رویکرد نوین حقوق بین الملل
- ب- رویکرد و عکس العمل دولتها (بازیگران خارجی) نسبت به تجزیه سودان۷۶
- بنددوم: اسکاتلند (در استانه جدائی از انگلیس)۷۸
- الف- زمینه و شرح موضوع۷۸ – رویکرد نوین حقوق بین الملل
- ب- ابعاد حقوقی جدائی اسکاتلند از انگلیس۷۹
- گفتار ششم: رهیافت حقوق بین الملل معاصر در پارادایم نوین ۸۱
- نتیجه گیری و پیشنهادات۸۸
- منابع و ماخذ۹۲
- چکیده انگلیسی۹۶
راهنمای خرید و دانلود فایل
برای پرداخت، از کلیه کارتهای عضو شتاب میتوانید استفاده نمائید.
بعد از پرداخت آنلاین لینک دانلود فعال و نمایش داده میشود ، همچنین یک نسخه از فایل همان لحظه به ایمیل شما ارسال میگردد.
در صورت بروز هر مشکلی،میتوانید از طریق تماس با ما پیغام بگذارید و یا در تلگرام با ما در تماس باشید، تا شکایت شما مورد بررسی قرار گیرد.
برای دانلود فایل روی دکمه خرید و دانلود کلیک نمایید.
ديدگاه ها