پایان نامه ، تحقیق و مقاله | دیجی لود

ادامه مطلب

DOC
نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره ی امور موضوعی و حکمی در دادرسی مدنی : پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حقوق خصوصی
doc
247 صفحه
پایان نامه کارشناسی ارشد
رشته حقوق - گرایش خصوصی
99000 تومان


هر دانشجویی که در مقطع تحصیلات تکمیلی، که شامل دوره های کارشناسی ارشد و دکتری است، مشغول به تحصیل باشد، بعد از اینکه تمام واحد های درسی تعیین شده را گذراند، موظف است برای تمام کردن دورۀ خود رساله و یا پایان نامه ای بنویسد و طی مراسمی رسمی که از قبل برنامه ریزی شده است، از آن دفاع کند و نمرۀ قبولی بگیرد. نوشتن پایان نامه برای دانشجوی کارشناسی ارشد تقریباً اولین تجربۀ علمی و پژوهشی جدی و روشمند است و دانشجو با نوشتن پایان نامه در واقع راه را برای پژوهش های بعدی اش هموار می کند. همۀ ما می دانیم که نوشتن یک پایان نامۀ خوب و دفاع کردن از آن آرزو و خواستۀ قلبی هر دانشجویی است، ولی شرایط موجود سبب شده است که متاسفانه هر روز از تعداد پایان نامه های کم نقص و خوب و استاندارد کاسته شود. همان طور که می دانید پایان نامه یا رساله نوعی پژوهش دانشگاهی است و بنابراین باید از بیشتر قواعدی که در حوزۀ پژوهش ها و تحقیقات آکادمیک وجود دارد پیروی کند و بتواند پیام خود را به گونه ای که رسا، علمی، مستدل و منطقی باشد، به مخاطبانش برساند. در همین راستا ما سعی کردیم پایان نامه های کارشناسی ارشد برتر از دانشگاه های معتبر کشور را برای کمک در نگارش پایان نامه به شما معرفی نماییم . رشته حقوق در میان داوطلبان رشته انسانی از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار است. تیم دیجی لود پایان نامه ای در مقطع کارشناسی ارشد با موضوع ” نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره ی امور موضوعی و حکمی در دادرسی مدنی ” برای شما عزیزان فراهم کرده است. همچنین شما می توانید در میان مجموعه کامل از پایان نامه های رشته حقوق که تیم دیجی لود گرداوری کرده است ، مناسب ترین پایان نامه را تهیه کنید و از آن به نحو احسن بهره مند شوید. برای راحتی شما دانشجویان گرامی ، پایان نامه ها در قالب ورد بوده و کاملا قابل ویرایش است.

چکیده نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره ی امور موضوعی و حکمی در دادرسی مدنی

تحول نظام­های حقوقی مدرن نشان می­دهد که بخش اعظم تلاشها در عرصه­ی دادرسی، آفرینش نظامی عادلانه و حقیقت مدار بوده است. رسیدن به این مطلوب، نیازمند طراحی شیوه­ای دقیق و جامع از فرآیند دادرسی است که در آن هر یک از بازیگران دعوا، یعنی دادرس و اصحاب دعوا از امکاناتی برابر برای رسیدن به رأی برخوردارند.

در این جهان­ بینی حقوقی، فرآیند دادرسی، یک نزاع برای پیروزی نیست، بلکه عرصه­ی گسترده­ای است که همکاری توأم با حسن نیت دادرس و اصحاب دعوا را می­طلبد. در این میان، هدف این اثر توجه به بخشی از فرآیند دادرسی، یعنی امور موضوعی و حکمی است و در آن سعی شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره­ی امور موضوعی و حکمی چیست؟

مشاهده ­ی قوانین، اصول حاکم بر فرآیند دادرسی و دکترین حقوقی نشان می­دهد که در حوزه­ی امور موضوعی و امور حکمی، توزیع نقشها تا حد زیادی متعادل است؛ هرچند برتری­هایی وجود دارد و این برتری در زمینه­ ی امور موضوعی متعلق به اصحاب دعوا و در زمینه ­ی امور حکمی متعلق به دادرس است؛ اما این تفوق نسبی سبب نمی­شود که نقش دادرس در اداره­ی امور موضوعی و نقش اصحاب دعوا در اداره­ی امور حکمی نقشی منفعل و کم اهمیت باشد.

کلید واژگان : امور موضوعی، امور حکمی، اصل تعاون، اصل تغییرناپذیری دعوا.

مقدمه

بی ­تردید هدف هر نظام حقوقی، برپایی نظم در جامعه و دستیابی به عدالت به عنوان اساس آفرینش و غایت مطلوب آن است. واضعان قانون و اندیشمندان حقوقی، طی سالیان متمادی، دستیابی به عدالت را در وضع دقیق قوانین ماهوی می­دانستند و فارغ از دغدغه ­ی آیین دادرسی و تأثیر شگرف آن بر احقاق حق، همه ­ی تلاش و حمیت خود را در زمینه عدالت ماهوی به کار می­گرفتند؛ اما تجربه­ی شکست نظامهای دادرسی که در قالب امواج متلاطم اصلاحات نمود پیدا ­کرد، نشان داد که پیرایش حقوق ماهوی و دقت در وضع قواعد آن تنها بخشی از مسیر، برای نیل به این مهم است و بخش دیگر راه، اصلاح حقوق دادرسی است. پژوهشگران عدالت آیینی به تحلیل نظامهای دادرسی و قواعد حاکم بر آن پرداختند و نشان دادند که چگونه یک نظام دادرسی نامتعادل و نامتعالی می­تواند منجر به محو حقیقت و خروج حق از عالم حقوق گردد. این نظریه­ ها نشان داد که میزان رضایتمندی بازیگران دعوا اعم از دادرس، محکوم له و محکوم علیه در پایان یک دادرسی عادلانه بیش از رضایتمندی محکوم­له از یک رسیدگی ناعادلانه، طولانی و پرهزینه است. از این رو ضمن تأکید بر جایگاه والای آیین دادرسی مدنی، بر آن شدیم تا بررسی قسمتی از فرآیند دادرسی را، موضوع یک پژوهش علمی قرار داده و «نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره­ی امور موضوعی و حکمی» را، با تمسک به نظریه­ های نوین مطرح شده و اصول کلی حاکم بر دادرسی مدنی، تبیین نماییم.

عنوان اداره در این پژوهش به معنای به کارگیری راهکارهایی برای تبیین همکاری دادرس و اصحاب دعوا در دادرسی مدنی است و مقصود از امور موضوعی، اموری است که صرفنظر از قواعد و نظریه ­های حقوقی، در عالم خارج به وقوع می­پیوندد و یا در راستای شناخت وقایع خارجی قرار می­گیرد؛ در مقابل امور حکمی نیز، دربرگیرنده­ی احکام، و اقداماتی است که در راستای کاربرد، اجرا و تفسیر احکام صورت می­گیرد؛ از این رو با توجه به آنچه گفته شد، موضوع این پژوهش بیانگر نقش تعاملگرایانه­ ی دادرس و اصحاب دعوا در اداره­ی امور موضوعی و حکمی است.

در این تحقیق سعی شده است به دو پرسش اساسی پاسخ داده شود: 1- نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره ­ی امور موضوعی و حکمی چیست؟ 2- این نقشها چگونه میان دادرس و اصحاب دعوا توزیع می­شوند؛ به گونه­ای که تعادل و توازن در حقوق و تکالیف دادرس و اصحاب دعوا به هم نریزد؟

به تبع این دو پرسش، سؤالات دیگری نیز، مطرح می­شود: مفهوم امور موضوعی و امور حکمی چیست؟ معیار تفکیک این دو کدام است؟ نقش دادرس و اصحاب دعوا در ارائه، اثبات و تغییر امور موضوعی چیست؟ نقش دادرس و اصحاب دعوا در ارائه و تغییر امور حکمی چیست؟

هدف از نگارش این پژوهش، یافتن­ راهکارهایی برای گسترش نقش دادرس در اداره­ ی امور موضوعی و نقش اصحاب دعوا در اداره ­ی امور حکمی است. در حقیقت سیطره ­ی اندیشه ­های فردگرایان بر فضای علمی و قضایی کشورمان سبب شده است تا میان حقوق و تکالیف دادرس و اصحاب دعوا مرزهای نفوذناپذیری ایجاد شود و نقش دادرس در اداره­ی امور موضوعی و نقش اصحاب دعوا در اداره­ ی امور حکمی، نقش منفعلی باشد و تغییرات مثبت تقنینی در عمل نادیده گرفته شود. از این­رو بر آن شدیم تا با انتخاب «نظریه­ی تعاون» – که مبنای وضع قوانین مدرن کنونی قرار گرفته و انعکاس آن در قانون آیین دادرسی مدنی کشورمان مشهود است- به عنوان نظریه ­ی مبنایی این نوشته، نگرشی جدید به مسئله­ ی اداره­ی امور موضوعی و حکمی داشته و به بازتوزیع یا به عبارتی بهتر، بازتوضیح نقشهای دادرس و اصحاب دعوا در اداره­ی امور موضوعی و حکمی بپردازیم.

از سویی دیگر با نگارش این پژوهش به دنبال دستیابی به شیوه­ ی نوینی از دادرسی هستیم که قابلیت پیشنهاد برای نظام دادرسی کشورمان را  هرچند در حوزه­ی نظر- داشته باشد. در حقیقت بررسی نظام دادرسی کشورمان- حداقل مشاهده­ی تصویری که از این نظام در آثار حقوقدانان این مرز­وبوم منعکس شده است- نشان می­دهد که این نظام، هنوز تحت تأثیر عقاید مکتب لیبرالیسم قرار دارد؛ لذا با نگارش این پژوهش سعی در تعدیل این رویکرد نموده­ایم تا از این منظر، افقهای تازه­ای پیش روی حقوقدانان و قضات قرار دهیم و موانع موجود در راه نیل به حقیقت را در حد بضاعت علمی خویش، کمرنگ کنیم.

موضوع این تحقیق، مورد عنایت اکثر نویسندگان حقوقی قرار نگرفته است و اندیشمندان بعضاً، اگرچه در زمینه­ ی امور موضوعی و امور حکمی دست به قلم برده ­اند؛ اما در نگاشته­ های خود – که  اغلب مقالات علمی هستند – به تعریف امور موضوعی و امور حکمی و تمایز میان آن دو بسنده کرده­اند. تنها نویسنده­ی کتاب ارزشمند «اداره ­ی جریان دادرسی مدنی بر پایه­ی همکاری در چارچوب اصول دادرسی» است که به مسئله­ی اداره ­ی امور موضوعی و حکمی پرداخته است؛ اما در این اثر نیز، به علت پرداختن به همه­ی مراحل دادرسی از آغاز تا پایان، به موضوع مورد بحث به ­طور مبسوط پرداخته نشده است. از این رو ضمن الهام از این اثر والا، سعی نموده ­ایم تعریفی متفاوت و حتی ­الامکان جامع، از امور موضوعی و امور حکمی ارائه دهیم و به بررسی معیارهای تفکیک امور موضوعی از امور حکمی، انواع امور موضوعی، منابع امور حکمی، نقش دادرس و اصحاب دعوا در تغییر امور موضوعی، مصادیق تکلیف اصحاب دعوا در ارائه­ی امور حکمی و سایر مسایلی که در اثر فوق­ الذکر بدان اشاره نشده است، بپردازیم.

روش جمع آوری مطالب در این پژوهش که از پژوهش­های تحلیلی- بنیادین است، روش کتابخانه ­ای است و سعی نموده ­ایم تا با مراجعه به کتب نویسندگان متعدد، نظریات ایشان را اخذ و مورد بررسی قرار داده و در نتیجه ­ی نقد و تحلیل این نظریات، به نتایج جدید دست یابیم و در این راه خود را از مراجعه به آرای قضات، به عنوان یکی از منابع حقوق، بی­نیاز ندیده­ایم.

از آنجا که نمایش نقاط ضعف و قوت هر نظام دادرسی منوط به مشاهده­ی سایر نظامهای حقوقی است، از این رو تا حد امکان تلاش نموده ­ایم تا از قوانین و دکترین حقوقی سایر کشورها به ­ویژه قانون آیین دادرسی مدنی فرانسه و اصول آیین دادرسی مدنی فراملی که راهنمای نگارش بسیاری از قوانین قرار گرفته است، استفاده نماییم.

این تحقیق مشتمل بر سه فصل، فصل اول با عنوان کلیات، فصل دوم، با عنوان نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره ­ی امور موضوعی و فصل سوم با عنوان، نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره­ی امور حکمی، است.

با شروع فرآیند دادرسی، هر یک از دادرس و اصحاب دعوا، به منظور دستیابی به اهداف خود، اموری را وجهه­ ی همت خویش قرار می­دهند. این امور به دو دسته­ی امور موضوعی و حکمی تقسیم می­شوند؛ علیرغم اینکه، تفکیک و تبیین این مفاهیم، آثار حقوقی فراوانی به همراه دارد و در نگارش قوانینی همچون؛ قانون آیین دادرسی مدنی فرانسه و اصول آیین دادرسی مدنی فراملی مورد عنایت خاص نویسندگان این مجموعه ­ها قرار گرفته است؛ این مفاهیم در مجموعه قوانین و مقررات کشورمان تا حد زیادی مهجور مانده و تنها در یک اصل از اصول قانون اساسی به آنها اشاره شده است (اصل 171ق.ا )؛ تبعاً این مهجوریت در آثار حقوقدانان متقدم منعکس گردیده و در کتب اندیشمندان بزرگ حقوقی جای خالی این بحث مشاهده می­شود. این عدم تعین بعضاً آثاری منفی در عملکرد نظام قضایی ما برجای گذاشته است؛ «مشکلاتی از قبیل آشکار نبودن موضع قضات نسبت به توصیف ناصحیح از وقایع دعوا در دادخواست، گشاده­ دستی دیوان عالی کشور در تفسیر قراردادها و ارزیابی دلایل، انفعال دادرس در امورحکمی و اظهارنظر کارشناس در امور حکمی دعوا معضلاتی هستند که نظام دادگستری ما با آنها روبه روست.»

پس از اصلاح قانون آیین دادرسی مدنی فرانسه، امور موضوعی و امور حکمی، کانون توجه نویسندگان این کشور قرار گرفت و مباحث این اندیشمندان، به ­ویژه پس از تصویب اصول آیین دادرس مدنی فراملی، به محافل علمی کشورمان راه یافت؛ لذا تبیین مفهوم امور موضوعی و امور حکمی و تعیین معیارهای تفکیک آنها را در زمره­ ی موضوعات این فصل قرار داده­ایم. از سویی دیگر آنچه در این نگاشته، موضوع بحث قرار گرفته است، نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره­ی امور موضوعی و امور حکمی در دادرسی مدنی است، بنابراین ضروری است که مفهوم دادرسی مدنی و عناصر آن شناخته شود. بر این اساس مطالب این فصل را در قالب چهار مبحث: مبحث نخست با عنوان، دادرسی مدنی و عناصر آن، مبحث دوم با عنوان امور موضوعی، مبحث سوم با عنوان امور حکمی و مبحث چهارم با عنوان تمایز امور موضوعی از امور حکمی، بیان می­داریم.

 

مبحث اول دادرسی مدنی و عناصر آن

برای تعیین نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره­ی امور موضوعی و حکمی در دادرسی مدنی لازم است، ابتدا مفهوم دادرسی مدنی و عناصر آن را شناخت و سپس رابطه­ی میان این عناصر را تبیین نمود؛ زیرا به تناسب اینکه رابطه­ی میان بازیگران دعوا رابطه­ا­ی مبتنی بر همکاری و تعامل طرفینی باشد و یا رابطه­ا­ی مبتنی بر سلطه و استیلا، عملکرد ما در تبیین نقش بانیان دعوا متفاوت خواهد بود. از این رو ابتدا به بررسی مفهوم دادرسی مدنی و عناصر تشکیل دهنده­ی آن (گفتار اول) پرداخته و سپس رابطه­ی میان این عناصر را (گفتار دوم) مورد بررسی قرار می­دهیم.

 

گفتار اول مفهوم دادرسی مدنی و عناصر آن

مفهوم دادرسی مدنی و عناصر تشکیل دهنده­ی آن بدواً یک مفهوم شناخته شده و بدون اختلاف به نظر می­آید؛ اما بررسی نظریات اندیشمندان خلاف این تصور را نشان می­دهد. علت این امر نزدیکی این مفاهیم با مفاهیمی همچون، دعوا، دادخواهی و یا ارکان دعواست؛ لذا لازم است به تنویر مفهوم دادرسی مدنی و عناصر آن پرداخته شود.

 

بند اول- مفهوم دادرسی مدنی

«دادرسی» در دستور زبان پارسی حاصل مصدر مرکب از واژه­ی «داد» و ظاهراً، فعل «رسیدن» است که واژه­ی برگزیده­ی فرهنگستان زبان پارسی برای واژه­ی «محاکمه» می­باشد. به داد رسیدن یعنی «رفع ظلم کردن» یا «به داد کسی رسیدن» است.

واژه­ی داد امروزه بیشتر به معنای عدالت و قسط به کار می­رود. حال آنکه این واژه ریشه در واژه­ی «دات» اوستایی دارد و به معنی قانون نیز، هست. «رسی» اگر مصدر مرخم رسیدن باشد، معانی متعددی دارد؛ از جمله به معنای وصل یا حصول چیزی به کسی و یا به معنای وارسی، دقت و تحقیق در امری است. بنابراین دادرسی در پارسی امروز می­تواند دو معنا داشته باشد: یکی«وصول عدل و قسط به کسی یا رفع ظلم از او» و دیگری «رساندن یا اعمال قانون، به­طور کلی و حکم به­طور خاص، بر موضوع مورد اختلاف»؛ در هر دو معنا، وارسی و دقت و تحقیق نهفته است. در قانون آیین دادرسی مدنی تصور هر دو معنا برای واژه­ی «دادرسی» ممکن است؛ در اولی رساندن داد به ستمدیده یا هر یک از طرفین دعوا مورد توجه است و در دومی تعیین کردن تکلیف اختلاف با اعمال حکم بر موضوع و در هر دو انجام این کارها پس از بررسی و تحقیق. واژگان و افعالی که در درونشان نوعی حرکت فکری یا عملی دیده می­شود که هم مفید معنای عمل دادرس است و هم اعمال دادخواهان در دادرسی نسبت به مورد اختلاف؛ حرکت فکری و عملی رو به جلو.

در کتب فقهی واژه­ی «قضا» به جای واژه­ی «دادرسی» به کار می­رود. قضا در قرآن به معانی انجام دادن کار، گزاردن، واجب شدن، مرگ، داوری یا دادرسی کردن، نوشتن و آفریدن است. حقوقدانان اسلامی با گرفتن مفهوم عام به خاص، واژه­ی قضا را در مشهورترین معنایش که دادرسی است به کار برده­اند. مقصود از دادرسی نزد فقها از میان بردن ستیز یا دعوا میان دو یا چند کس است، مطابق دستور وحکم خداوند.

مدنی منسوب به شهری دانسته شده که در عربستان بوده و به نام مدینه است؛ اما در اینجا وصف دادرسی است و به معنای موضوع یا وصفی ویژه است که به نظم مدنی مربوط می­شود؛ نظمی که ریشه در حقوق خصوصی دارد. در این تعبیر واژه­ی«مدنی» در برابر «کیفری» قرار دارد. به عبارتی دیگر یک دادرسی زمانی مدنی است که مربوط به موضوع یا وصف ویژه­ای باشد که در صلاحیت دادگاههای مدنی قرار می­گیرد.

در اصطلاح حقوقی، دادرسی مدنی در دو معنای عام و خاص به کار رفته است. دادرسی در معنای خاص، مجموعه عملیاتی است که به منظور پیدا کردن یک راه­حل قضایی به کار می­رود .دادرسی به معنای خاص، رسیدگی مرجع قضاوتی به دعوا یا امر مطروحه، یعنی ادعاها، ادله، استدلالات و خواسته­ی خواهان، با لحاظ پاسخ خوانده، در جهت صدور رأی قاطع نیز، دانسته­ شده است. این تعریف در مواردی به کار می­رود که دادرسی معمولی و نه دادرسی­های خاص (مانند دستور موقت،آیین حسبی) مد نظر است. در مقابل دادرسی به معنای اخص، دادرسی در معنای اعم قرار دارد که مقصود از آن، رسیدگی مرجع قضاوتی است به درخواست خواهان، جهت صدور رأی با لحاظ پاسخی که طرف مقابل عندالاقتضا، مطرح می­نماید. این تعریف علاوه­براینکه بر هر مرحله­ای از دادرسی مصداق دارد، شامل تمام اعمالی نیز، می­شود که از ابتدای اقدام درخواست کننده شروع شده و تا صدور رأی ادامه می­یابد؛ علاوه­براین تمامی انواع دادرسی اعم از معمولی و خاص را دربرمی­گیرد. آنچه منظور نگارنده است و موضوع این نگاشته قرار گرفته، مفهوم دادرسی به معنای مشخص کردن تکلیف اختلاف با اعمال حکم بر موضوع، پس از بررسی و تحقیق توسط مراجع قضایی است. از این رو نه تنها امور ترافعی را در بر می­گیرد؛ بلکه امور حسبی را نیز، شامل می­شود و بر تمامی مراحل دادرسی و انواع دادرسی­ها صادق است؛ اما از لحاظ مرجع رسیدگی کننده تنها مراجع قضایی را دربرمی­گیرد.

 

 

 فهرست نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره ی امور موضوعی و حکمی در دادرسی مدنی

  • فصل اول :  مقدمه
  • مبحث اول– دادرسی مدنی و عناصر آن ۶
  • گفتار اول – مفهوم دادرسی مدنی و عناصر آن۶
  • بند اول – مفهوم دادرسی مدنی۶
  • بند دوم – عناصر دادرسی مدنی  ۸
  • الف- طرفین دادرسی مدنی ۹
  • ب- دادرس ۹
  • ج- موضوع دادرسی مدنی ۱۰
  •  گفتار دوم – رابطه¬ی میان عناصر دادرسی مدنی ۱۱
  • مبحث دوم – امور موضوعی ۱۶
  • گفتار اول – مفهوم امور موضوعی ۲۰
  • گفتار دوم – انواع امور موضوعی  ۲۴
  • الف – امور موضوعی اصلی ۲۴
  • ۱-وقایع اولیه و وقایع نهایی ۲۵
  • ۲-وقایع مادی و وقایع اعتباری  ۲۷
  • ب- امور موضوعی تبعی ۲۸
  • ۱-امور موضوعی تبعی اثباتی ۲۹
  • ۲-امور موضوعی تبعی تفسیری ۲۹
  • مبحث سوم- امور حکمی  ۳۰
  • مبحث چهارم – تمایز امور موضوعی از امور حکمی ۳۳
  • گفتار اول – معیارهای تفکیک امور موضوعی از امور حکمی  ۳۵
  • بند اول– معیارهای تفکیک امور موضوعی از امور حکمی از منظر حقوق۳۵
  • الف- نظریه¬ی پاسخ به طرق متعدد ۳۶
  • ب-نظریه¬ی واژگان متداول۳۶
  • ج- نظریه¬ی منطقی نوع استنباط ۳۷
  • د- سایر نظریات ۳۹
  • ه – نظریه¬ی منتخب ۴۰
  • بند دوم- معیار تفکیک امور موضوعی از امور حکمی از منظر فقه ۴۱
  • گفتار دوم – مصادیق مشتبه امور موضوعی و امورحکمی۴۱
  • الف- سبب دعوا ۴۲
  • ب- توصیف ۴۴
  • ج-  دلالت دلیل ۴۶
  • ۱-ارائه¬ی دلیل ۴۷
  • ۲-پذیرش دلیل ۴۷
  • ۳-بررسی ارتباط دلیل ۴۷
  • ۴-ارزیابی دلیل ۴۸
  • ۵-تفسیر دلیل ۴۹
  • ۶-توصیف دلیل ۵۰
  • ۷-رسیدگی به دلیل  ۵۱
  • ج- عرف، قوانین خارجی و قواعد مربوط به احوال شخصیه¬ی سایر مذاهب ۵۱
  • گفتار سوم – تمایز امور موضوعی از امور حکمی در دیوان عالی کشور۵۲
  • فصل دوم – نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره¬ی امور موضوعی
  • مبحث اول – نقش دادرس و اصحاب دعوا در ارائه¬ی امور موضوعی ۶۳
  • گفتار اول- نقش اصحاب دعوا در ارائه¬ی امور موضوعی ۶۴
  • الف –حق و تکلیف اصحاب دعوا در ارائه امور موضوعی ۶۴
  • ب – شرایط امور موضوعی ۷۵
  • گفتار دوم – نقش دادرس در ارائه¬ی امور موضوعی  ۷۷
  • الف – موضوعات ناگهانی۷۹
  • ۱-احراز تقصیر زیاندیده و تقسیم مسئولیت۸۱
  • ۲-تعیین ماهیت و قلمرو تعهدات طرفین قرارداد۸۱
  • ۳-احراز ناتوانی مدیون۸۵
  • ۴-تعیین سبب بطلان عقد ۸۶
  • ب- خواسته¬ی ضمنی ۸۷
  • مبحث دوم – نقش دادرس و اصحاب دعوا در اثبات امور موضوعی ۸۹
  • گفتار اول – نقش اصحاب دعوا در اثبات امور موضوعی ۹۰
  • بند نخست – نقش اصحاب دعوا در ارائه¬ی دلیل ۹۰
  • الف – قاعده¬ی البینه علی المدعی۹۰
  •  ۱– تعیین مفهوم مدعی در قاعده¬ی البینه علی المدعی ۹۱
  • ۲-  اجرای قاعده¬ی¬ البینه علی المدعی در برخی مصادیق خاص ۹۸
  • ب- رعایت اصل صداقت و حسن نیت در ارائه دلیل۱۰۲
  • ج-  افشای دلیل
  • بند دوم – نقش اصحاب دعوا در اداره¬ی دلیل۱۱۰
  • گفتار دوم – نقش دادرس در اثبات امور موضوعی ۱۱۲
  • بند نخست- نقش دادرس در ارائه¬ی دلیل ۱۱۲
  • الف – نقش دادرس در تمسک به ترتیبات تحقیقی ۱۱۲
  • ب- علم قاضی ۱۲۰
  • بند دوم- نقش دادرس در اداره¬ی دلیل ۱۲۵
  • الف- نقش دادرس در احراز شرایط  قانونی دلیل ۱۲۵
  • ب-نقش دادرس در احراز عنصر ارتباط ۱۲۶
  • ج-نقش دادرس در تفسیر و توصیف دلیل ۱۲۷
  • د-نقش دادرس در ارزیابی دلیل ۱۲۸
  • ه- نقش دادرس در رسیدگی به دلیل ۱۳۵
  • مبحث سوم- نقش دادرس و اصحاب دعوا در تغییر امور موضوعی ۱۳۷
  • گفتار اول – نقش اصحاب دعوا در تغییر امور موضوعی ۱۳۷
  • بند نخست – تغییر در حیطه¬ی استثنائات وارد بر اصل تغییرناپذیری دعوا ۱۳۹
  • الف – تغییر خواسته  ۱۴۰
  • ب-تغییر نحوه¬ی دعوا ۱۴۴
  • ج-تغییر ادعا در مرحله¬ی تجدیدنظر ۱۴۷
  • ۱-تغییر عین مال به قیمت آن و بالعکس ۱۴۷
  • ۲-تغییر عنوان خواسته ۱۴۸
  • ۳-افزایش ادعا در قالب مطالبه¬ی دیون حال شده ۱۴۸
  •  بند دوم – تغییر در چارچوب خواسته¬ی تثبیت شده¬ی دعوا ۱۴۸
  • گفتار دوم – نقش دادرس در تغییر امور موضوعی ۱۵۲
  • الف – اصلاح قرارداد ۱۵۴
  • ۱-تعدیل قرارداد در نتیجه¬ی حوادث پیش بینی نشده ۱۵۸
  • ۲-تعدیل قرارداد با حذف شروط اجحاف¬آمیز۱۶۲
  • ب- تغییر شیوه¬ی جبران ضرر و زیان ۱۶۴
  • ۱-تغییر شیوه¬ی پرداخت از مثل به قیمت ۱۶۵
  • ۲-تغییر در قالب اعطای تسهیلات به مدیون ۱۶۶
  • فصل سوم – نقش دادرس و اصحاب دعوا در اداره¬ی امور حکمی
  • مبحث اول – نقش دادرس و اصحاب دعوا در ارائه¬ی امور حکمی ۱۷۱
  • گفتار اول – نقش دادرس در ارائه¬ی امور حکمی ۱۷۲
  • بند اول– حق و تکلیف دادرس در استناد به امور حکمی ۱۷۲
  • الف- نقش دادرس در استناد به احکام   ۱۷۲
  • ب- نقش دادرس در تفسیر امور حکمی ۱۷۷
  • ج- نقش دادرس در توصیف امور موضوعی ۱۸۰
  • بند دوم – تأثیر اشتباه دادرس در ارائه¬ی امور حکمی ۱۸۱
  • بند سوم – جایگاه مشورت در ارائه¬ی امور حکمی( نظریه¬ی دوست دادگاه)۱۸۳
  • بند چهارم – نقش شهود گرایی قضایی در ارائه امور حکمی   ۱۸۴
  • گفتار دوم- نقش اصحاب دعوا در ارائه¬ی امور حکمی ۱۸۸
  • مبحث دوم – نقش دادرس  و اصحاب دعوا در تغییر امور حکمی ۱۹۴
  • گفتار اول – نقش دادرس در تغییر امور حکمی ۱۹۴
  • بند نخست- تغییر قواعد حقوقی حاکم بر دعوا ۱۹۵
  • الف- تغییر قواعد ارائه شده از سوی اصحاب دعوا ۱۹۵
  • ب- صدور حکم بر مبنای انصاف ۱۹۶
  • بند دوم- تغییر در توصیف امور موضوعی ۱۹۸
  • الف- تغییر در توصیف خواسته¬ی دعوا۱۹۸
  • ۱-موضع دکترین در تغییر توصیف خواسته۱۹۸
  • ۲-موضع رویه¬ی قضایی در تغییر توصیف خواسته ۲۰۱
  • ۳-شرایط تغییر در توصیف خواسته ۲۰۲
  • ب- تغییر توصیف رابطه¬ی حقوقی ۲۰۶
  • گفتار دوم- نقش اصحاب دعوا در تغییر امور حکمی ۲۱۰
  • نتیجه گیری ۲۰۱۶
  • فهرست منابع
  • منابع فارسی ۲۲۱
  • منابع عربی ۲۲۸

 

 

 

 

راهنمای خرید و دانلود فایل

برای پرداخت، از کلیه کارتهای عضو شتاب میتوانید استفاده نمائید.

بعد از پرداخت آنلاین لینک دانلود فعال و نمایش داده میشود ، همچنین یک نسخه از فایل همان لحظه به ایمیل شما ارسال میگردد.

در صورت بروز  هر مشکلی،میتوانید از طریق تماس با ما  پیغام بگذارید و یا در تلگرام با ما در تماس باشید، تا شکایت شما مورد بررسی قرار گیرد.

برای دانلود فایل روی دکمه خرید و دانلود  کلیک نمایید.



برچسب‌ها :
ads

مطالب مرتبط


ديدگاه ها


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده + ده =